پاسخ امام موسی صدر به پرسشهای دانشجویان
بودند. هنگامی که ابوطالب زنده بود، همۀ آنها را برای پشتیبانی و یاری پیامبر بسیج میکرد، ولی ابوطالب و خدیجه، امالمؤمنین، در یک سال با هم از دنیا رفتند و قبیلۀ بنیهاشم بین حمزه و عباس و طرفداران ابولهب تقسیم شد. از سوی دیگر، زمانی که خدیجه از دنیا رفت، پیامبر ناگزیر شد یکی از دو راه را در پیش بگیرد: یا با قبایل پیمان دوستی ببندد که این کار در شأن پیامبر نبود و یا شیوۀ ازدواج و پیوند سببی با قبایل را در پیش بگیرد. پیامبر از این شیوه در بسیاری از اوضاع و زمانها بهره جست. بنابراین، ازدواجهای پیامبر همانگونه که دکتر صابونی گفتند سببهای روشنی داشته است.
(186)بخشی از ازدواجهای پیامبر مانند ازدواج بـا امسلمه، فقهی بوده است. پیامبر از زمانی که از طائف برگشته بود، تحت حمایت مطعمبنعدی، بزرگ بنینوفل، بود و در مکه فقط با عایشه و سوده ازدواج کرده بود. ازدواج با عایشه سودی برای پیامبر نداشت، زیرا ابوبکر اسلام آورده بود. ازدواج با سوده نیز به سبب حمایت از سوده در برابر تعرض خویشان او بود و سودی برای پیامبر نداشت. افزون بر آنکه پیامبر میخواست مسائل را به او آموزش دهد تا آنان را به زنان برساند. در هر حال، این مسئلهای است که پژوهشگران از آن در کتابهای خود اکراه داشتهاند و بحث دربارۀ علت ازدواجهای پیامبر بحث تازهای نیست.
(187) یکی از همکاران من میخواهند این نکته را تذکـر بدهنـد که بحث تأمین اجتماعی در زمان پیامبر(ص) نیز مطرح بوده است. مسئلۀ بازنشستگی یعنی اینکه وقتی انسان به دوران بازنشستگی رسید به او حقوقی پرداخت شود، برگرفته از حدیث شریفی از پیامبر(ص) است. روزی امیرمؤمنان در زمان خلافت عمربنخطاب به مردی نابینا از اهل کتاب برخورد که گدایی میکرد. امیرمؤمنان پرسید: چرا وضع او چنین
185