نقد و نظر دكتر محمد غزالی
این مصلحت را فردی نادان یا حتی عاقل نمیتواند تعیین کند، بلکه باید آن را مجموعههای فقهی یا مردمی تعیین كنند که در شناخت و سنجش مصلحت و حدود آن کاملاً بیطرف باشند. افزون بر آن، وقتی مصلحت اقتضا کرد که مال فلانی یا باغ فلانی مصادره شود تا در آن، پل یا مدرسه یا مانند آن ساخته شود، عوض آن را باید بهطور کامل به او پرداخت کرد و حقش را در این معاوضه ادا كرد. بنابراین، نمیتوان گفت دولت حق دارد دارایی افراد را سرقت یا آنان را ترور کند. اسلام آشکارا میگوید: همهچیز مسلمان از خون و مال و آبروی او محترم و تجاوز به آن حرام است. من بیم آن دارم که وقتی بهطور مطلق قایل به ملیسازی شویم، برای زورگویان این امکان را فراهم آوریم که دولت مشورتی را که برای مال و آبروی مردم احترام قایل است، به دولتی کمونیستی تبدیل کنیم که حق مالکیت افراد را به رسمیت نمیشناسد. پس باید مقصود خود را مشخص کنیم.
(92)اما در مورد بحث طلاق باید گفت که اسلام، اخلاق را زیربنای خانه و خانواده قرار داده است. اگر وضع تلویزیون به همین شکل باقی بماند و صحنههای فسادانگیز و حرام را نشان دهد و ما نیز بیاییم و طلاق را محدود و مقید کنیم، خانواده تباه میشود و مردان در پی همسران دیگری خواهند رفت. چرا؟ به این علت که جامعه ازهمگسیخته است. اگر جامعه بر پایۀ اخلاق بنا شود، میتوان اطمینان یافت که اصول و سنتها و روابط خانواده حفظ شود. روزی مردی نزد عمر آمد و گفت: میخواهم همسرم را طلاق دهم. گفت: چرا؟ آن مرد گفت: او را دوست ندارم. عمر گفت: وای بر تو! آیا همۀ خانهها و خانوادهها بر پایۀ محبت بنا شده است؟ پس مسؤلیتپذیری و وفاداری کجاست؟
این نگاهی زیباست و میتوان بنیاد خانوادهها را از راههای بسیاری
87