نقد و نظر دكتر محمد غزالی
پیچیدهای قایل شدند. یقیناً قانونگذاری ـ اگر محترم و صحیح باشد ـ مبتنی بر اجتهاد صحیح است و اجتهاد صحیح نیز شروطی دارد. بله، گاهی عضوی از مجلس نمایندگان ساخت پل یا بیمارستانی را پیشنهاد میدهد و قانونی برای آن وضع میشود. این یکی از کارهای مادی یا دنیایی است که دربارۀ آن به ما گفتهاند: «شما به امور دنیایتان داناترید.» در کارهای عادی بستر اجتهاد گسترده است و کافی است مبتنی بر نیت خیرخواهانه و هدفی شریف باشد تا پذیرفته شود. ولی در مسائل دینی، اجتهاد باید زیربنای قانونگذاری باشد و اجتهاد در اینجا ـ آنگونه که گفتهاند ـ یعنی به کارگرفتن نهایت تلاش و کوششِ خود برای شناخت حکم خدا به وسیلۀ ادلۀ موجود، یعنی استنباط حکم خدا از طریق قرآن و از سنت پیامبر و از قیاس یا بنا بر گفتۀ برادران شیعه عقل، و از اجماع كه گریزی از شناخت آن نیست. در اینجا میخواهم به برخی از مواردی اشاره كنم که در تطبیق آن اختلاف داریم. بنا بر قاعدۀ «لا إجتِهادَ مَعَ النَّصِ» (با وجود نص نمیتوان اجتهاد کرد)، اگر خداوند چیزی بگوید، زبانها در برابر آن کوتاه میشود و هیچکس نمیتواند آن را تغییر دهد یا دربارۀ آن اظهار نظر کند: «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَكُونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ.»«27» بنابراین، با وجود نص نمیتوان اجتهاد کرد. این یک نکته.
(87)حال چگونه مفهوم نصّ را بفهمیم؟ آیا با هوی و هوس یـا بـا شیوههایی که اوضاع محیطی و ضعف امت و انحطاط اخلاقی و مانند آن در آن دخالت دارد؟ در اینجا میخواهیم با درنگ بیشتری صحبت کنیم. هنگامی که خداوند بلندمرتبه به چیزی فرمان میدهد یا از چیزی
83