حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات
روشنایی راه است، مقدمۀ کوتاهی میگویم.
(244)انسان طبیعتاً در عملکرد خود هر چه بیشتر پیش برود، بیشتر به آن خو میگیرد و آن عملکرد در او نهادینه میشود. وقتی انسان کاری نیک یا زشت را برای نخستین بار انجام میدهد، چون هنوز به آن عادت نکرده و برخلاف عادت پیشین اوست، برای او سنگین و دشوار است. ولی همان کار در مرتبۀ دوم آسانتر و در مرتبۀ سوم آسانتر از قبل میشود و، به همین ترتیب، انسان به کار نیک یا زشت عادت میکند و آن کار جزئی از زندگی انسان میشود، بهگونهای که ترک آن برای او دشوار میشود. مثالی ساده بزنم: ماشین وقتی از جایی مرتفع پایین میآید، هنگام شروع حرکت و در نخستین لحظات، بهآرامی حرکت میکند و متوقف کردن آن آسان است، ولی هرچه بیشتر حرکت کند و جلوتر برود، سرعت و قدرت حرکت آن بیشتر و نگه داشتن آن دشوارتر میشود، تا جایی که سرعت ماشین به اندازهای میشود که نگه داشتن آن ناممکن شود و حتی اگر راننده در صدد متوقف کردن ماشین برآید، وضع بدتر میشود و خطر بیشتری او را تهدید میکند. شاید شما نیز این وضعیت را تجربه کرده باشید.
(245)این مثال ساده و روشن، تصویری از چگونگی زندگی عادی ما ارائه میکند. انسان هنگام انجام دادن هر عملی ـ خیر یا شر ـ وقتی برای نخستین بار آن را انجام میدهد، آن را سخت و دشوار مییابد، ولی بهتدریج آن عمل برای او آسان میشود و جزئی از زندگی و عادات او میشود. شاید بسیاری از ما وقتی برای اولین بار سیگار میکشیم، برایمان دشوار و ناخوشایند است و احساس تلخی میکنیم، ولی کمکم این کار زیانبار و خطرناک، جزئی جداییناپذیر از زندگی و عادتمان میشود. عادت کردن در زندگی انسان امری طبیعی و ملموس است. یک مثال از هندسه بزنم: وقتی فردی در یک خط مستقیم راه میرود، اگر اندکی،
149