عطای حسینی در واقعۀ کربلا
بپرید. نه، بهتدریج و پس از آماده شدن. امروز شما میخواهید امام حسین را یاری کنید. چرا؟ چون امروز با چشم دل خود دیدید که همۀ اهلبیت و اصحاب امام حسین کشته شدند و زنان ایشان در آستانۀ اسارت قرار گرفتند. امام تنها در میدان ایستاده است و فریاد میزند: آیا کسی هست مرا یاری کند؟ آیا کسی هست از حرم رسولخدا دفاع کند؟ امروز این ندا را شنیدید. این طور نیست؟
(223)نمیخواهم شعر یا قطعۀ ادبی بخوانـم. امـروز حسـین تنها در میدان ایستاده است. آیا امروز حق که در حسین(ع) نمود یافته است، در جهان غریب و تنها نیست؟ آیا امروز دین در خانۀ اهل دین، غریب و تنها نیست؟ پس باید ما او را یاری کنیم هرچند با تفنگی کوچک، هر چند با گلولهای کوچک. یعنی چطور؟ یعنی هر چند با یک امید، با یک کلمه، با یک موضعگیری. ای جوان و ای نوجوان، هنگامی که از این باشگاه بیرون میروی باید فکر کنی که چطور میخواهی امام حسین را یاری کنی؟ چطور میخواهی جبهۀ امام حسین را تقویت کنی؟ چطور میخواهی اهداف امام حسین را محقق کنی؟ این چیزی است که از تو انتظار میرود.
(224)از خدا میخواهیم که در ایـن مکتب از کسـانی باشیم کـه بـر امام حسین گریه میکنند و، در عین حال، او را یاری میرسانند. و شکی نیست که در این راه، برکت او که همان برکت خداوند است ما را در بر خواهد گرفت و ما را در رسیدن به این اهداف کمک خواهد کرد. همان امام حسینی که راه جنگ و نبرد را باز میکند و سنت عزت و فداکاری و شهادت را پایهگذاری میکند، میکوشد مسیر حرکت را مشخص کند و آیۀ «وَلاَ یجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» «35»را
135