امام حسین(ع) و قداست جانفشانی
(127)حتی همسر یزید بـه سـبب شـهادت امـام شـروع به گریـه و نوحهسرایی در کاخ یزید کرد، بهگونهای که یزید ناچار شد بگوید: من حسین را نکشتم. خدا ابنزیاد را لعنت کند که حسین را کشت. او مسئولیت را به گردن اطرافیان و یاران خود و به گردن حاکمان عراق انداخت.
(128)کاروان اهلبیت به مدینـه بازگشـت. پـس از مـدت کوتـاهـی واقعۀ حرّه رخ داد. انقلابیان مدینه به خانههای بنیامیه در مدینه حمله کردند و در صدد کشتن آنان برآمدند تا جایی که مروان، این نخستین دشمن اهلبیت که در جلسۀ حاکم مدینه از او خواست امام حسین را بکشد، مجبور شد به امام سجاد پناه آورد و همۀ زنان بنیامیه را به خانۀ امام سجاد(ع) برد و امام نیز آنان را بهطور حفاظتشده به بیرون شهر انتقال داد تا گزندی به آنان نرسد. کسانی از بنیامیه که زنده مانده بودند نیز از شهر خارج شدند. یزید این قیام را که به قیام حرّه معروف است بهشدت سرکوب کرد و بسیاری از مردم مدینه از جمله هفتاد نفر از صحابه را کشت. عامل شکلگیری این قیام، کشته شدن امام حسین(ع) بود. پس از آن، قیامهای دیگری نیز در مدینه رخ داد که همین مسئله بنیامیه را بر آن داشت که حضرت زینب را از مدینه به مصر یا شام (بنابر نقلهای گوناگون) بفرستند، چون میدانستند که تا زمانی که زینب در مدینه است، ممکن نیست مدینه آرام بگیرد. در کوفه نیز پس از مدتی کوتاه، قیام توابین شکل گرفت. چهار هزار نفر به فرماندهی سلیمانبنصرد خزاعی سرهای خود را تراشیدند وغلاف شمشیرهایشان را شکستند و توبه کردند و کفن پوشیدند و شروع به کشتن قاتلان امام حسین کردند. هرچند همۀ این انقلابیان کشته شدند، حرکت آنان پیامد نهضت امام حسین و بیدار شدن وجدانهای خواب بود.
(129)پس از آن حوادث شگفتانگیزی در شهرهای اسلامی رخ داد،
84