پرتوهایی از انقلاب کربلا
نماز شب میخواند. تعجب نکنید برادران، اگر نماز شب زینب نبود، اگر این پیوند قوی میان زینب و خدا نبود، او نمیتوانست این مصیبتهای بزرگ را تحمل کند. صبح شد...
(82)از این نکات بهطور کوتاه میگذرم. گفتم که امام حسین(ع) میخواهد او و اصحابش با عزت بمیرند. همچنین، میخواهد خواهران و زنان و اهلبیتش پس از شهادت او با عزت زندگی کنند. این خواستۀ برحق امام در نصیحتهایی که به زنان میکند، هویداست.
(83)لشکریان صبح آمدند تا اهلبیت امام حسین را اسیر از کربلا ببرند. البته، آنان بر جنازههای سپاه خود نماز خواندند و آنان را دفن کردند، ولی پیکرهای سپاه امام را رها کردند. برای بردن اسیران به کوفه آنان را از قتلگاه و از کنار پیکر امام حسین(ع) و دیگر اهلبیت عبور دادند. من فکر میکنم این کار آنان تنها یک علت داشت و آن، کینهتوزی و حس انتقامجویی بود. وقتی امام حسین از آنان پرسید: چرا با من میجنگید؟ گفتند: به سبب کینه و دشمنی با پدرت علیبنابیطالب. آنان منتظر بودند تا حسین کشته شود و دختر علی بیاید و در برابر آنان به گریه و زاری بنشیند تا دل آنان خنک شود. علت اینکه آنان را از قتلگاه عبور دادند، همین بود. وگرنه معنا ندارد کودکان را از کنار پیکر پارهپاره و بیسر پدرشان عبور دهند. اگر در صدد تلافیجویی نبودند، چرا خواستند زنان و کودکان این صحنههای دردناک را ببینند؟
(84)آنگونه کـه در برخـی منـابع نقـل شـده اسـت، زینـب(س) کـه بیتردید پیشاپیش زنان و کودکان حرکت میکرد و همه پشت سر او راه میرفتند، وقتی به قتلگاه امام حسین و برادران و فرزندان و خویشانش میرسد، در برابر چشمان تماشاگر لشکر بنیامیه صحنهای درخشان در تاریخ نهضت حسینی میآفریند؛ همان صحنهای که امام حسین به دنبال
59