حسین(ع)، وارث انبیا
(43)چرا مقتل امام حسین را میخوانیم؟ نالهها و شیونهای دلخراش. ماجرا را صحنه به صحنه میخوانیم تا واقعیت را پیش رو آوریم و خطر ستمپیشگان و سنگدلیشان را دریابیم و، همچنین، ابعاد فداكاری و تأثیر آن را بفهمیم. پس، ما تنها به شیون بسنده نمیكنیم و حسین را تنها شهید اشكها نمیدانیم و برآنیم كه تكلیف ما فقط با عزاداری به انجام نمیرسد. اگر در تاریخِ نبردِ میان حق و باطل، واقعۀ کربلا را از مقطع زمانی خود خارج سازیم و آن را با گذشته پیوند دهیم، بهطور طبیعی حادثه با آینده هم پیوند میخورد. چنانكه میگوییم حسین وارث آدم و نوح و موسی و عیسی(ع) است و امام صادق و باقر و رضا(ع) میراثدار او هستند، و هر كسی كه با باطل میستیزد و همۀ توان و حیات خود را در راه دفاع از حق تقدیم میكند، میراثدار اوست.
(44)حق و باطل از ازل با هم در ستیز بودند. این مسئله سنّت خداوند در خلق است. آدمی خیر و شر را میشناسد، چنانكه در قرآن آمده است: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا.»«13»
خداوند است كه به من آموخت و الهام كرد و روح در من دمید و مرا آفرید. من هم خیر و شر را درمییابم، و هم بر خیر توانا هستم و هم بر شر: «وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ.»«14»
(45)این سنت خداوند است كـه در هستی هـم امكان انجـام دادن خیر هست و هم شر. ما راه خیر را، چشمبسته و بدون آگاهی از شر، طی نمیکنیم. آدمی، در هر موقعیتی كه قرار میگیرد، خود را در برابر دو گزینه مختار میبیند؛ چیزی هست كه او را به خیر میخواند، و چیزی دیگر كه او را به شر دعوت میکند. او در هر موقعیتی خود را در نبردی
37