سفر شهادت
و یزید و بنیامیه را رسوای امت کرد. سپس به آنان گفت: ای مسلمانان، شما داوری كنید. این حكمران شماست كه بر شما چیره است. به چهرۀ او بنگرید. او را چگونه مییابید؟ آیا قبول میكنید كه در برابر او كرنش و بیعت کنید؟
(19)یك تن نزد حسین تنها یك نفر نبـود، بلكه یك تــن سلاحش بود. یك طفل در پیش او فقط یك طفل نبود، وسیلهای برای سوزاندن نقابها و روشن كردن حقایق بود.
لشكر دشمنان به چشم خود دیدند كه شبِ حسین، نماز و نیایش و دعا و تسبیح است و شبِ دشمنان، شراب و فسق و فجور و توطئه. دریافتند كه جنگِ حسین جنگ شریف و مقدسی است، كه در گرو شخص نیست. تا اینكه در صبح عاشورا حسین همراهانش را به همان وصیت امیرالمؤمنین به یارانش در همۀ جنگها، و پیش از او رسولخدا، معلم، پیامبر و سرور آنان، وصیت كرد: «لا تَبدَأوهُم قَبلَ أن یبدَأوكُم.» (پیش از اینكه جنگ با شما را آغاز كنند، جنگ با آنان را آغاز نكنید.)
(20)حتی روز عاشورا، هنگامی كه حسین محاصـره شـد و روشـن گشت گریزی از مرگ نیست، باز هم جنگ را آغاز نكرد و به جنگ هم فرمان نداد. پس مردم و حاضران و تماشاكنندگان و از پس آنان تمام امت اسلامی دریافتند كه جنگِ حسین، جنگی شریف است و جنگ یزید، جنگی ظالمانه. باقی نمیگذارد، رها نمیكند، كوچك و بزرگ را میكشد، آب را میبندد، زنان را به اسیری میگیرد، خیمهها را به آتش میكشد و پس از آن دستور میدهد اجساد را له كنید. انتظار دارد كه شنهای روان صحرا، جسم حسین و اهلبیتش را بپوشاند و اثری از آنان بجای نگذارد.
(21)ایـن حـادثـه بـه آن شكلی كـه حسیـن آن را در پیش گـرفت، حقیقت را آشكار كرد و واقعیت را نشان داد و حقیقت را برابر امت نهاد و این
24