سفر شهادت
و فرزندان و نوههای ابوطالب رحم نخواهد كرد. و چهرۀ حجاجبنیوسف ثقفی را پیش رویشان ترسیم كرد. حجاجی که بازماندگان خاندان علی و بنیهاشم و دوستدارانش را با تهمت به زندان میافكند و زنده دفن میكند.
(13)آیا حسین(ع) همۀ ایـنها را از خانـوادهاش پنهان میدارد تا آنان را به خروج با خویش تشویق کند؟ نه، هرگز. بلکه بدون اینكه آنان را بفریبد و یا بگوید كه اگر شما با من خارج شوید، پیروز خواهید شد، میفرماید: پیروزی با ماست، امّا همراه با مرگ و شهادت، و این مسئله را به خانوادهاش تأكید كرد. پس هر كه خواست با حسین(ع) خارج شد و هر آنكه خواست بازماند. امام حسین با این كارِ خود نشان داد كه میخواهد بیشترین نیروی انسانی را در این جنگ نابرابر بسیج كند و هنگام ترك مدینه با آن شعار روشن خود اعلام کرد: «به خدا سوگند از روی سرمستی و طغیانگری و ظلم و فساد قیام نكردم، سلطه و حكومت بر مردم را نمیخواهم. استبداد نمیخواهم. همانا اصلاح در امت جدم را هر اندازه كه در توانم باشد، خواستارم. میخواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم و در این راه زندگی خود را تنها ضمانت قرار دادهام.» و «إنَّ اللهَ قَدشاءَ أن یراكَ قَتیلاً» كلامی بود كه از زبان حضرت رسول(ص) نقل كرد.
(14)هنگامی كه در مدینـه بیعت بـه حسین(ع) پیشنهاد شـد، آن را رد کرد. سپس فهمید به او اجازه نخواهند داد تا بیعت نكند و او را خواهند كشت. او نمیخواهد مکارانه به قتل برسد. از مدینه قیام كرد و شعار روشن خود را سر داد كه او اصلاح میخواهد. به مكه رفت و در آنجا با مردم دیدار كرد و مسئله را شرح داد و حقیقت را برایشان روشن ساخت.
او میدانست كه موج گمراهی و اباطیل و شبهات جهان اسلام را آكنده كرده است و به همین دلیل حسین به هرچیزی متهم خواهد شد.
20