شما در حال مشاهده نسخه آرشیو می باشید.

شهادت امیر مؤمنان(ع)

<
>

می‌پذیرد. چنین فردی مردۀ حقیقی است. انسان زنده آن است که در پیرامون خود تأثیر می‌گذارد و سازندۀ جامعۀ خویش است. وضع خانه و امت و محیط خود را اصلاح می‌کند یا به اصلاح آن کمک می‌کند و در آن تأثیر می‌گذارد. چنین انسانی بر دشمن خود چیره می‌شود و سرنوشت آنان را رقم می‌زند و اجازه نمی‌دهد دشمنانش سرنوشت او را تعیین کنند.

(378)انسان زنده این‌گونه است. انسانی که علی(ع) می‌خواهد این‌گونه است. و عجیب اینجاست که چنین انسانی حتی اگر در ظاهر بمیرد، باز زنده است. چرا؟ شما جوانان و دانشجویان کتاب‌هایی را خوانده‌اید یا دارید که مؤلف آن از دنیا رفته است، ولی همچنان در شما تأثیر می‌گذارد و شما را متحول می‌کند. زندگی این است. حتی پس از مرگ و از ورای قبر و در گذر تاریخ طولانی، بر دیگران تأثیر می‌گذارد و از راه کتاب، از راه سخنان، از راه مسجدها و مؤسسه‌ها، از راه تربیت و تأثیرگذاری، از راه مکتب فکری خود و از راه الگو بودن، جامعه را دگرگون می‌کند. انسان زنده این است، زیرا ملاک حقیقی زنده بودن، حرکت و تأثیرگذاری و دهش است.

(379)اما انسان زنده‌ای که با هر بادی همسو می‌شود... و آن‌گاه موجی از این سمت می‌آید... موج ترس می‌آید... یا موج فریب، کرنش، تهدید و عقب‌نشینی... در منطق امام، این‌گونه زندگی کردن، زندگی نیست؛ مردگی است. ما باید خودمان به خودمان رحم کنیم. اگر ما به خودمان رحم نکنیم، چه کسی به ما رحم می‌کند؟ آیا می‌پذیریم که در زندگی فراموش شویم و ما را نادیده بگیرند و بدین ترتیب، جزو مردگان باشیم، پیش از آنکه مرده باشیم؟ آیا به این مردگی ادامه می‌دهیم؟ هرگز. فکر نمی‌کنم شما چنین سرنوشتی را بپذیرید. ما «علی» هستیم. نمی‌گویم هر یک از ما می‌تواند همۀ جهان را دگرگون کند. چنین ادعایی، خیال‌پردازی و آرمان‌گرایی دور و دراز است. باید واقع‌گرا باشیم. به اندازۀ محیط کوچک

210