شهادت امیر مؤمنان(ع)
است، ولی این خدای یگانه از یک زمین و یک آب و یک هوا، انواع گوناگونی از گلها و شکوفهها و نیز میوههای متعددی با رنگها و مزهها و بوهای گوناگون میآفریند.
(361)اینجاست که رمز همگرایی وحدت و کثرت (در اصطلاح فلسفی) روشن میشود. بر این اساس، هیچ تمایز و تفکیکی میان امور گوناگون در زندگی انسان وجود ندارد و انسان در هیچ شغل یا موقعیتی نمیتواند از وارد شدن به دیگر مسائل بپرهیزد. این حقیقت در جسم و روح انسان جلوهگر است. این حقیقت موجب میشود که اسلام در زندگی اجتماعی انسان حضور فعال داشته باشد. اگر ما بخواهیم از ایمان و اخلاق خود پاسداری کنیم، آیا میتوانیم فعالیتهای روزمره را نادیده بگیریم و هر طور بخواهیم عمل کنیم و بگوییم آنچه مهم است، دل انسان است و دل من نیز پاک است؟ نه، دل پاک جز در بدن پاک نمیتواند وجود داشته باشد. اگر بدن به پلیدی و گناه آلوده شود، دل نیز آلوده میشود. به همین ترتیب، در جامعۀ آلوده نیز انسان نمیتواند پاک بماند، چراکه انسان، هم از جامعه اثر میپذیرد و هم در آن اثر میگذارد. از این روست که اسلام به تشکیل جامعۀ پاک و سالم اهتمام ورزیده است تا پاکی و شایستگیهای حقیقی انسان در آن شکوفا شود. بنابراین، نمیتوان مسائل و امور را از یکدیگر جدا کرد. البته جدا نبودن مسائل از یکدیگر به هیچ وجه به معنای جدا نبودن تخصصها از یکدیگر نیست. درست است که انسان موجودی واحد است، ولی دانش پزشکی پس از پیشرفت خود به شاخههایی همچون دندانپزشکی، چشمپزشکی و تخصصهای دیگر در زمینۀ قلب و اعصاب و گوارش و مانند آن تقسیم شد.
(362)فراوان بودن مسائل دانش یـا اندیشه، انسان را بـر آن میدارد که تخصصها را جزئی و از یکدیگر جدا کند و در عین حال پیوسته بودن این
201