شما در حال مشاهده نسخه آرشیو می باشید.

بعد درونی شخصیت امیرالمؤمنین(ع)

<
>

یکی را انسان به خدمت می‌گیرد و دیگری انسان را به خدمت می‌گیرد. انسانی که در ظاهر صالح و پاک است، اگر مالی به دست آورد و تغییر کند و سرکشی کند، علت تغییرش این است که مال و ثروتش مسیر او را تعیین می‌کند، نه اینکه او راه استفاده از آن را مشخص کند. برخی، پیش از آنکه منصب و مقامی داشته باشند، از بهترین انسان‌ها هستند، ولی وقتی به حکومت می‌رسند یا پشت میزی می‌نشینند و مقام و نفوذی پیدا می‌کنند، عوض می‌شوند. برخی مانند منشی در خدمت اموال خود هستند. این طور نیست؟ در روزگار ما از این اشخاص بسیار پیدا می‌شود. مثلاً مدیر شرکتی که خودش در آن سهمی دارد، از آن حقوق می‌گیرد؛ این یعنی اینکه او کارمند پول خودش است و برای آن کار می‌کند.

پس امیر مؤمنان(ع)، تنگ‌نظرانه و به طور مطلق، مخالف زندگی دنیوی نیست، بلکه می‌خواهد آن را در حد و حدود خود نگه دارد تا مبادا طغیان کند. می‌خواهد دنیا امانتی الهی در خدمت خوبی‌ها و مردم و نجات آنان از نابودی و سختی‌ها و مشکلات باشد.

(345)این را شنیده‌اید کـه گفته‌اند: «ما رَأَیتُ نِعمَةً مَوفُورَةً اِلّا وَفی جانِبِها حَقٌ مُضَیَّع.» (مال فراوانی ندیدم، مگر اینکه در کنار آن، حقی ضایع‌شده یافتم.) اما آنچه صحیح است، عکس این جملۀ مأثوره است. یعنی اینکه: «هیچ فقیری فقیر نمی‌شود، مگر به سبب ثروتی که ثروتمندی به دست می‌آورد.»«178» درست نیست که بگوییم: «هیچ ثروتمندی ثروتمند نمی‌شود، جز با فقیر شدن کسی» و امام آن را نفرموده است، زیرا این تفکر مخالف ثروتمند بودن است. ولی عکس آن، یعنی «هیچ فقیری فقیر نمی‌شود، مگر به سبب ثروتی که ثروتمندی به دست می‌آورد» صحیح است و معنایش این است که وجود فقر نشان‌دهندۀ جامعه‌ای بیمار و بی‌مبالات

192