شما در حال مشاهده نسخه آرشیو می باشید.

بعد درونی شخصیت امیرالمؤمنین(ع)

<
>

فَتِلکَ عِبادَةُ الأحرارِ.»«176» (گروهی خدا را به طمع بهشت عبادت می‌کنند؛ این عبادت تاجران است. عده‌ای خدا را از ترس آتش عبادت می‌کنند؛ این عبادت بردگان است. و عده‌ای خدا را از روی وفاداری و تعهد به شکرانۀ نعمت‌هایش عبادت می‌کنند؛ این عبادت آزادگان است.)

(342)از این همه نتیجه می‌گیریم که انگیزۀ او نه ترس و طمع بود و نه مسائل شخصی و خانوادگی و نه منافع سیاسی، بلکه هدف او رضایت خداوند بود. او به هر عملی از این منظر نگاه می‌کرد، ولی بدون تنگ نظری. از دنیا متنفر بود، ولی از چه دنیایی؟ دنیایی که در غیر رضای خدا به کار گرفته شود، دنیایی که معبود قرار بگیرد. اما دنیایی که نعمتی از نعمت‌های خداست، در نظرش گوارا و زیبا بود.

(343)علی نسبت به دنیا تنگ‌نظر نبود، از این رو، قاعده‌ای کلی بیان کرده که کارهایش را هم بر اساس آن انجام می‌داد: «لَیسَ الزُّهدُ أن لا تَملِکَ شیئاً بَل الزُّهدُ أن لا یَملِکَکَ شَیءٌ.» (زهد آن نیست که مالک چیزی نباشی، بلکه آن است که چیزی مالک تو نباشد.)

(344)اگر منظور از دنیا، اموال و چیزهایی باشد که مطیع انسـان است و او را در راه خدمت به دیگران و اجرای فرمان‌های خدا کمک می‌کند، گوارا باد این دنیا! دنیایی که باید از آن گریزان باشیم، دنیای غفلت و بی‌خبری است؛ دنیایی است که محبت خدا و عبادت او را از دل انسان بیرون می‌کند. این همان دنیایی است که امام(ع) از آن نفرت دارد و خطاب به آن می‌گوید: «غُرّی غَیری.»«177» (کسی غیر مرا فریب بده.) اما دنیایی که ابزاری در دست انسان و در خدمت او باشد، نه آن دنیایی که معبود و خدای انسان شود [از نعمت‌های خداست.] دو گونه دنیا وجود دارد:

191