شما در حال مشاهده نسخه آرشیو می باشید.

بعد درونی شخصیت امیرالمؤمنین(ع)

<
>

مأمور اجرای حکم است، با دل‌سوزی و چشمی گریان حکم را اجرا می‌کند.

(340)غضب در کـارهـای علی هیچ نقشـی نـداشت و از روی تـرس هم دست به کاری نمی‌زد.‌ آیا کسی که می‌گوید: «برایم تفاوتی نمی‌کند که من به سراغ مرگ بروم یا مرگ به سراغ من بیاید.»«174» از مرگ می‌ترسد؟ آیا کسی که شب در بستر رسول خدا(ص) می‌خوابد، بی‌آنکه آمادۀ دفاع از خود باشد، از مرگ واهمه‌ای دارد؟

(341)مـا وقتـی با دشمن روبـه‌رو می‌شویم، آمـاده و هوشیـار و مسلح هستیم. هر قدر هم که شجاع و قوی و از نظر تعداد بیشتر باشیم، باز با آمادگی به رویارویی او می‌رویم؛ ولی امیر مؤمنان(ع) بدون سلاح و در حالی که خود را تسلیم مرگ کرده بود، در بستر پیامبر(ص) خفت. دور تا دور خانه پر بود از دشمنانی که نقشۀ قتل پیامبر را در سر داشتند و گمان می‌کردند که او در بستر خود خوابیده است. پس از آنکه علی(ع) مطمئن شد که این کار، جان پیامبر(ص) را از مرگ نجات می‌دهد و زمینۀ هجرت او را از مکه فراهم می‌کند، بی‌آنکه سلاحی با خود بردارد، در جای او خوابید؛ به طوری که حتی کودکی از کفار هم می‌توانست او را بکشد. ترس برای این مرد معنایی نداشت، نه ترس از مردم و نه ترس از آتش جهنم. می‌گوید: «إلهی ما عَبَدتُکَ خَوفاً مِن نارِکَ وَلا طَمَعاً فی جَنَّتِکَ بَل وَجَدتُکَ أهلاً لِلعِبادَةِ فَعَبَدتُکَ»«175» (خدایا، تو را عبادت نکردم از ترس آتشت یا به طمع بهشتت، بلکه تو را شایستۀ عبادت یافتم و عبادتت کردم.) همچنین می‌فرماید: «إنَّ قَوماً عَبَدوا اللهَ رَغبَةً فَتِلکَ عِبادَةُ التُّجارِ وَإنَّ قَوماً عَبَدوا اللهَ رهبَةً فَتِلکَ عِبادَةُ العَبیدِ وَ إنَّ قَوماً عَبَدوا اللّهَ شُکراً

190