عید غدیر، عید ولایت
دارد، زیرا این حالت نوعی هیبت و هراس در آنان پدید میآورد. وقتی حاکم از امور کشور آگاه نباشد، چاپلوسان نزد او راه میِیابند و به ستایش او میپردازند و میگویند: حکومت تو صالح و کارآمد است و مردم در آسایش به سر میبرند و مشکلی ندارند. اما خیرخواهان سختیهایی را که بر ملت میگذرد، برای حاکم بازگو میکنند. وجود چاپلوسان و اطمینان دادن آنان به حاکم و همچنین دور بودن حاکم از مردم سبب میشود که او سخن خیرخواهان و خردمندان را بهسختی بپذیرد و به دروغهای چاپلوسان تمایل نشان دهد و آنان را به خود نزدیک کند و خیرخواهان دلسوز را از خود دور کند، زیرا آنان از او انتقاد میکنند و او انتقاد را برنمیتابد. ستایش و چربزبانی فراوان، حاکم را به این خیال میاندازد که او واقعاً فرستادهای از جانب خدا و صاحب رسالت و عنصری متمایز از دیگران است که برای نجات ملت آمده است. وقتی این غرور در او پدید آمد، دیگر به هیچ وجه انتقاد را نمیپذیرد. چنین حاکمی امور را به دوستانش میسپارد، زیرا معیار حق و باطل برای او میزان محبت ورزیدن انسانها به اوست، نه شایستگی و توانمندی آنان. کسی که او را دوست داشته باشد، عهدهدار امور میشود و کسی که او را دوست نداشته باشد، از ادارۀ امور دور نگه داشته میشود. و بدین ترتیب، مناصب از دست شایستگان بیرون میآید و به دست چربزبانان و چاپلوسان میافتد و در نتیجه، جامعه ویران میشود.
(279)از سوی دیگر، دور بودن مردم از حاکم باعث میشود که آنها کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک بپندارند و در نتیجه، دچار سرگردانی شوند؛ یا به تقدیس و پرستش حاکمان روی میآورند و ضعیف و خوار میَشوند و انتقاد و دادخواهی را کنار میگذارند و حقیقت را پنهان میکنند، که در این حالت حاکم نمیتواند بهدرستی حکمرانی کند؛ و یا
158