انسانیت پارساپیشه
(243)انسان خلیفۀ خداوند در زمین است. انسان است که بر دنیا حکمفرماست ولی اگر دنیا بر انسان حکمفرما باشد، دیگر او انسان نیست؛ موجودی دیگر، غیر از حیوان و درخت و دیوار است و تنها به علت شباهتی که به انسان دارد، انسانش مینامند. انسان فقط پدیدهای مادی و خاکی نیست که روی زمین راه برود و از پیرامون خود بهره گیرد و به آن بهرهای ندهد. علی بن ابیطالب(ع) چنین انسانی را مرده توصیف میکند و میفرماید: «المَوتُ فی حَیاتِکُم مَقهُورینَ وَالحَیاة فی مَوتِکُم قاهِرینَ.»«114» (مقهور شدن در زندگیتان، مرگ است و پیروزمندانه مردنتان، زندگی است.) منظور امام، مقهور شدن در برابر چه کسی است؟ منظور، تنها مقهور شدن در برابر دشمن نیست، بلکه مقهور شدن در برابر محیط نیز همین گونه است.
(244)اگر با جریانی همراه شدی که بدون ارادۀ تو به راه افتاده است، اگر از محیطی تأثیرپذیرفتی که در پدید آوردن آن مشارکت نداشتهای، اگر در برابر امور فریبندهای که دشمن در برابر تو پدید آورده است، زانو زدی، در این صورت تو مردهای. چه زمانی زندهای؟ زمانی که در برابر جریانها کرنش نکنی و تابع ارادۀ خودت و ارادۀ خدا باشی. تابع چیزی باشی که در پیدایش آن نقش داشتهای. ولی آنچه از پیش پدید آمده است [...]«115» وگرنه به فرمودۀ پیشوایت که مناسبت امروز برای اوست: «مقهور شدن در زندگیتان مرگ است.» یعنی مقهور محیط، مقهور جامعه، مقهور ارادۀ دیگران، مقهور فساد، مقهور جریانهای فریبنده، مقهور منافع فردی. پیامبر(ص) جهادی را جهاد اکبر نامیدهاند که در آن در برابر هوا و هوس بایستی. انسان حتی اگر در همۀ میدانها پیروز شود و حتی اگر بتواند کرۀ
137