شما در حال مشاهده نسخه آرشیو می باشید.

انسانیت پارساپیشه

<
>

از نقش رسالت بدهند؛ همان نقشی که آن را «ولایت» می‌نامیم؟ نقش ولایت، نقش اجرای برنامه است.

(238)باید این اسلام زلال و این انسانیت آسمانی با دستانـی پـاک بـه اجرا درآید؛ با دستان کسی که در برابر غیر خدا سجده نمی‌کند، جز به فرمان خدا [شمشیر] نمی‌زند و دوست داشتن و دشمنی ورزیدن او جز برای خدا نیست و چنین فردی محمد بن عبدالله است. پس از آنکه این آیه نازل شد، پیامبر در این روز، روز غدیر، خطاب به مردم گفت: «آیا من به شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟ مسلمانان گفتند: آری ای رسول خدا. پس فرمود: «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه» (هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست.) این سخن پیامبر برای آن بود که اجرای این آموزه‌ها و این برنامه‌ها را به انسانی بسپارد که چیزی مالک او نیست بلکه او مالک همه چیز است؛ چیزی بر او حکم‌فرما نیست بلکه او بر همه چیز حکم‌فرماست؛ انسانی که به دنیا بگوید: «غرّی غیری... فقد طلقتک ثلاثاً.»«112» (دیگری را بفریب... تو را سه طلاق گفته‌ام.) انسانی که همۀ هستی در اختیار اوست ولی او چیزی برای خود برنمی‌گیرد و به دیگران عطا و بخشش می‌کند: انسان غریب و تنهایی که به دیگران عطا و بخشش می‌کند و برای خود برنمی‌دارد، جانب‌داری نمی‌کند، تأثیر نمی‌پذیرد، بلکه تأثیر می‌گذارد و احکام را اجرا می‌کند. این، معنای ولایت است. این، معنای مناسبت امروز است.

(239)اما مفهوم معاصر این مناسبت تاریخی: ما این مناسبت را به این سبب زنده نگه می‌داریم که بدانیم هر مصلحت یا قانون یا برنامه یا اندیشه یا هدف، اگر به دست مجریانی پاک به اجرا درنیاید، جوهری بر روی کاغذ و آرزویی در دل پایه‌گذاران و اندیشه‌ای در ذهن فیلسوفان و مصلحان

134