علی(ع) موحد بود و بس
بعد از مرگِ پیغمبر مطالبۀ خلافت میکند. به دنبال خلافت میرود. در خطبهاش میگوید: «لَقد تَقَمَّصَها فُلانٌ وَإَنَّه لَیَعلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنها مَحلُّ القُطبِ مِن الرَّحَی یَنحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ وَلا یَرقَی إلیَّ الطَّیرُ.»«19» سعی میکند خلافت را به دست بیاورد، قبل از اینکه منحرف شود از راه خودش. ای علی، تو که از دنیا گریزان بودی، چه شد حالا طالب خلافت شدی؟ این سؤال در پیش ما جلوه میکند.
(39)همچنین، گاهی او را غیور میبینیم و گاهی او را صبور میبینیم، به حسب تعبیر خودش که میگوید: «فَصَبُرتُ وَفِی العَینِ قَذَی وَفِی الحَلقِ شَجَی، بَیَن أن أرَی تُراثَ مُحمَّدٍ(ص) نَهباً.»«20» میبینیم در مقابل این غیرتاللّه زنش را، دختر پیغمبر را، میزنند و صبر میکند. کو غیرتت یا علی؟ فاطمۀ زهرا برمیگردد و آن خطابه را که حتماً شنیدهاید، میگوید: «اشتَمَلتَ شَملَة الجَنِینِ وَقَعَدتَ حُجرَة الظَّنِینِ.»«21» آن تعبیراتی که سنگ را آب میکند فاطمۀ زهرا به او میگوید. هیچ چیزی نمیگوید. چطور شد؟ کو غیرتش؟ و همچنین در همۀ موارد.
(40)با ایـن مقدمـات، اینک میتوانی بگویـی علی عبـارت است از حاتم و سحبان و عمرو بن معدیکرب و رستمی که با هم جوشاندهاند و حاصل آن شده حضرت ابوالحسن؟ شده علی؟ نه. پس درمییابیم که منشأ شجاعت و کرم و غیرت علی، آن ملکات نفسی نیست. پس چیست؟ چرا علی اینگونه است؟ چون علی مؤمن است. پاسخْ همین یک کلمه است. علی شجاع است، چون مؤمن است. ایمان به خدا، مصدر تمام صفات و کمالات علی است؛ ایمان به خدا و دیگر هیچ.
31