سورۀ عصر -2
(213)سورۀ عصر را تفسیر میکردیم، و دربارۀ سوگندِ آغازِ سوره سخن گفتیم: «وَالعَصرِ إنَّ الإنسانَ لَفِی خُسرٍ» گفتیم چرا به عصر سوگند خورده شده است. همچنین دربارۀ «إنَّ الإنسانَ لَفِی خُسرٍ» افزودیم که خسران در انسان و برای انسان امری طبیعی است، زیرا که آدمی با گذشت هر روز بخشی از عمر را از دست میدهد و با گذشت هر ساعت به مرگ نزدیکتر میشود. بیشک، عمر سرمایۀ آدمی است. از همینرو، آدمی به طور طبیعی در حال زیان دیدن است، همچون کوه برفی در زیر آفتاب؛ هر لحظه برفها آب و هر ساعت از آنها کاسته میشود. بنابراین، عبارت «إنَّ الإنسانَ لَفِی خُسرٍ» نیاز به توضیح و تفسیر بیشتر ندارد و معنای آن روشن است. با این همه میتوان به گونهای دیگر این جمله را معنا کرد. چرا آدمی در خسران است؟ به این عبارت معنایی دیگر نیز میتوان داد. آدمی بنابر فطرت پا به این دنیا مینهد. و فطرت آدمی بر خیر آفریده شده است. قرآن کریم این مسئله را با این آیه تأکید میکند: «فَأَقِم وَجهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها»«90» به اصطلاح نحویها «فطرت الله» عطف بیان از «حنیفاً» است. فطرتِ انسان، آفرینشِ انسان بر دین حنیف است. دین حنیف یعنی دینی که راست و درست و دوستدار خیر است، شر را زشت میپندارد و در راه نیک گام برمیدارد. در آیۀ دیگری آمده است: «صِبغَـة اللّهِ وَ مَن أحسَنُ مِنَ اللّهِ صِبغَـة»«91» این ماشینِ الهی که «انسان» مینامیمش، مانند هر ماشینِ دیگری رنگی دارد و شکلی و مدلی. شکل و یا رنگ این آفریدۀ الهی بهترینِ رنگهاست: «صِبغَـة اللّهِ وَ مَن أحسَنُ مِنَ اللهِ صِبغَـة» در جایی دیگر آمده است: «فَتبارَکَ اللّهُ أَحسَنَ الخالِقِینَ»«92»
144