سورۀ همزه
پیمان بستن نداشتند تا به این همپیمانی قوی شوند. یکی از روشهای مشرکان برای سنگاندازی در راه رسالت تمسخر و سرزنش بود. این مسئله در روایات بسیاری آمده است. مفسران اشخاصی از قریش از جمله ولید را نام میبرند. اما روایاتی که از اشخاصی یاد میکنند که خود پیامبر را تمسخر میکردند، اعتبار ندارند. از سوی دیگر، تمسخر و ریشخند اختصاص به گروهی از مشرکان نداشت، بلکه همۀ آنان و در همۀ اوقات از روش «همز» و «لمز» استفاده میکردند. «هُمَزه» و «لُمَزه» صیغۀ مبالغه از «همز» و «لمز» است. لغتشناسان در معنای «همز» و «لمز» با یکدیگر اختلاف نظر دارند. برخی میگویند عیبجویی و ریشخند حضوری «لمز» و در غیبت «همز» است، و برخی دیگر خلاف این را میگویند. برخی میگویند «همز» طعن در گفتار و شتم و تعریض است، و «لمز» تعریض با حرکات است، مانند گردن کج کردن و چهره ترش کردن و لبخند تمسخرآمیز زدن و دیگر حرکات بدن. به هر روی، معنای لغوی «همز» و «لمز» چندان مهم نیست، بلکه مهم هدف از آیۀ «وَیلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» است. معنای آیه این است که وای بر بدگویان و مسخرهکنندگان و عیبجویان و ذمکنندگان که از پیامبر عیبجویی و او را ذم میکردند و باعث انزجار افکار عمومی و تحقیر پیامبر در افکار عمومی میشدند.
(181)«الَّذِی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ یحَسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخَلَدَهُ» اما عیبجویان چه عیبی بر او میگرفتند؟ آیا او مرتکب خلافِ اخلاقی میشد؟ پیامبر که به امانتداری و صداقت شهره بود. هیچ در زندگی پیامبر پیش نیامد که عملی خلاف اخلاق انجام دهد و یا اینکه منحرف شود. هیچ کس نمیتواند از این نظر ایرادی بر پیامبر بگیرد. بنابراین، از حیث اخلاق و امانتداری نمیتوانستند بر او ایرادی بگیرند. چگونه بر او خرده بگیرند؟ فقر او را عیب میدانستند، میگفتند این فقرا و این بینوایان ادعای تسلط بر جهان دارند و مدعیاند که از طرف خداوند در زمین فرمانروا هستند و جانشینان
120