سورۀ فیل و قریش -1
ضعفی در قرآن راه داشت، اعراب آن را حجتی برای پاسخ به قرآن قرار میدادند. آیات این سوره مکی است و پیامبر آن را برای گروهی از اعراب خواند. آنان گوش دادند و پیامبر هم واقعه را به صورتی که توضیح دادم، برایشان بازگو کرد: «تَرمِیهِم بِحِجارَةٍ مِن سِجِّیلٍ فَجَعَلَهُم کَعَصفٍ مَأکُولٍ» میان نزول این سوره و واقعۀ اصحاب فیل بیش از چهل و پنج سال نمیگذشت، زیرا پیامبر در عامالفیل به دنیا آمده بود. بیش از نیمی از شنوندگان عامالفیل را درک کرده بودند، یعنی آن اندازه کم سن و سال نبودند که حادثه را ندیده باشند. اگر حادثه برایشان روشن نبود، به طور طبیعی سخن پیامبر را تکذیب میکردند و میگفتند که ماجرا آنگونه نبود که تو گفتی. آنان به نصّ قرآن گوش فرا دادند و ساکت شدند، در حالی که آنان به دنبال مسئلهای بودند تا سخن پیامبر را رد کنند، اما چنین نکردند. این امر نشان میدهد که این واقعه به همان شکلی شناخته شده بود که در قرآن آمده است. افزون بر این، اهمیت و بزرگی این رویداد به اندازهای بود که آن را مبدأ شمارش سال میدانستند، مثلاً میگفتند فلانی در عامالفیل یا دو سال پیش از آن و یا یک سال پس از آن متولد شده است. آنان با عامالفیل تاریخ را محاسبه میکردند و واقعۀ آن سال را به خوبی میشناختند. آنان سورۀ فیل را شنیدند و سکوت کردند و آن را پذیرفتند و تکذیب نکردند. این مسئله بهترین دلیل بر این است که این واقعه دقیقاً همانگونه رخ داده است که قرآن نقل میکند؛ یعنی فیلهایی بودند و سنگهایی گلاندود و شکستنی برای سپاه ابرهه که آنان را چون جوی پسمانده کرده است.
(163)این عبارات در نزد مفسران دو معنا دارد. چه بسا میدانید که در اسلام دو مکتب تفسیری وجود دارد: مکتبی که بر غیب و معجزه و خرق عادت بیش از حد معمول تکیه میکند. بیشک، قرآن به صراحت
102