سورۀ اخلاص -2
(101)میخواهیم به تفسیر سورۀ اخلاص بپردازیم. سورۀ بزرگی که در احادیث ثلثِ قرآن دانسته شده است. همچنین، در حدیث آمده است که این سوره نَسَبِ پروردگار است. چنان که میدانید عربها برای خدایان و افراد و بزرگانشان نَسَبی ذکر میکردند. هر کسی به قبیله یا خانواده یا عشیرهای نسبت داده میشد، حتی برای اسبها و بتها نیز نسبی قائل بودند. هُبَل و لات و عُزّی و وُد و یَغوث و یَعوق هر کدام به تاریخ و قبیله و گروهی منسوب بودند. به همین سبب، از پیامبر دربارۀ نسب خداوندی پرسیدند که آن حضرت عبادت میکرد و مردم را به سوی او فرا میخواند، و در پاسخ، سورۀ اخلاص نازل شد. سورۀ اخلاص ایمان اسلامی به خداوند را به صورت کوتاه و مفید در خود دارد. از همینرو، ثلث قرآن دانسته شده است، زیرا قرآن کتاب شریعت است و بنیان شریعت نیز توحید و نبوت و معاد است. توحید شرطِ بنیادین و نخستین شریعت است. اکنون به تفسیر این سوره میپردازیم.
(102)«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» پیش از این دربارۀ واژۀ «قُل» گفتیم که این واژه خطاب به پیامبر است. پیامبر هر آنچه میشنود برای مردم بازمیگوید. او همچون آینهای است که وحی الهی را بازمیتاباند. یکی از این انعکاسات این آیه است: «وَ ما یَنطِقُ عَنِ الهَوی إن هُوَ إلّا وَحیٌ یُوحی»«31» پیامبر هر چه را به او وحی میشد، به مردم عرضه میکرد، حتی کلمۀ «قُل» را.
(103)«هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» پروردگار من «الله» است، همان کسی که از نَسَبِ او میپرسید. معنای «أحد» چیست؟ أحد معنایی ژرفتر از واحد دارد. واحد در برابر دو است. واحد یعنی فرد در برابر گروه، و خداوند واحد هم هست. اما معنای أحد بیش از واحد است. أحدیت یعنی خداوند افزون بر اینکه یک فرد است، جزء هم ندارد. اگر به خود توجه کنیم، متوجه میشویم
58