سورۀ اخلاص -1
(86)پس واژۀ «الله»، واژهای متمایز و بیگانه و بیبدیل است. از اینرو، میبینیم که این واژه در دیگر زبانها معادلی برای ترجمه ندارد. مترجمانی که به اندیشههای اسلامی و معانی قرآنی شناخت و اشراف کافی دارند، واژۀ «الله» را ترجمه نشدنی میدانند. در ترجمههای فرانسوی و انگلیسی و فارسی و جز اینها، این واژه را به همین صورت نقل میکنند، زیرا این واژه بدیلی ندارد و اسم عَلَم است و عَلَم هم ترجمه نمیشود.
(87)پیامبر میگوید پروردگارم الله است و «أحد». أحد یعنی واحد و یکتا. اما این واژه معنایی بیش از این دارد. واحد در برابر دو قرار دارد، اما أحد در برابر دو نیست. خداوندِ واحد، نه در ذهن جزء دارد و نه در خارج، و نه مفهوم مرکب دارد و نه واقعیت ترکیبی. پس او أحد یعنی بسیط است. او «جزء» به معنای فلسفی و خارجی و منطقی آن ندارد.
(88)«اللهُ الصَّمَدُ» «صمد» یعنی مقصود. «صَمَدَ» یعنی قصد کرد و «صَمَدْ» یعنی مقصود. وقتی میگویم: «صمد»، یعنی خداوند به تنهایی مقصود ماست. اگر خداوند به تنهایی مقصود ماست، پس غیر او مقصود نیست، زیرا در این صورت این غیر هم مقصود میشود.
(89)بدین ترتیب، اختصاص دادن مقصودیت به خداوند بدان معناست که همۀ موجودات او را قصد میکنند و او نه کسی را قصد میکند و نه چیزی را. بنابراین، او به غیر نیازی ندارد و از غیر خود چیزی نمیطلبد. ضعفی در او نیست تا از غیر نیرو بگیرد. پیامبر میگوید: پروردگار من «صمد» است، یعنی کامل و نیرومند است، نه نقصی دارد و نه خللی به او راه مییابد و از غیر خود هم بینیاز است.
(90)سوره را ادامه میدهیم: «لَم یلِد وَ لَم یولَد» پیامبر همچنان در سورۀ مبارک اخلاص در جستجوی نسب خداوند است: «لَم یلِد وَ لَم یولَدْ» پس پدر و مادر نیست، چنان که فرزندانی هم ندارد.
51