کار و کارگر، نهادههای تولید
(274)انسان چگونه میتواند این نقش را ایفا کند؟ از طریق كار. طبیعتاً با كار بدنی و فكری. كار فكری همان تفكر كردن و علم است. این است نقش انسان. بنابراین، تنها راه تحقق وظیفه و نقش آدمی در حیات كار است. این تعریف سوم است.
(275)به طور طبیعی در اینجا به نكتهای میرسیم؛ بدون كار وجود انسان مفید نخواهد بود. چون انسان بیكار با جهان ارتباط و پیوند برقرار نمیكند و نقش آدمی بدون كار تحقق نمییابد. چرا انسان بیكار فایدهای نمیرساند؟ در اینجاست كه معنای «وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»«137» را درمییابیم.
(276)سرانجام اینكه كار راه انسان به سوی خداست. با توجه به آیۀ «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ»«138» اگر بخواهیم به خداوند تقرب جوییم، چه باید بكنیم؟ معنای تقرب به خداوند چیست؟ در اینجا بحثی طولانی وجود دارد. اما بهطور خلاصه میتوان گفت كه باید كار كنی، كار به مثابۀ عبادت خدا، تفكر و شناخت به مثابۀ خدمتی به خداوند، بدون كار چیزی نخواهد بود.
(277)میتوانیم بگوییم كار همان جوهرۀ وجودی انسان و شرف انسان است. این تعریف كار است. كار قطعهای از وجود آدمی است، اما قطعۀ شریفتر، یعنی ثمره و غایت و هدف از وجود آدمی. پس كار مسئلۀ پراهمیتی است.
دوم: فرق میان تلاش و كار
(278)پیش از آنكه بخواهیم به تقسیمات كار بپردازیم، میخواهم نظر شما را متوجه اصطلاحی بكنم كه چهبسا در آینده از آن استفاده كنیم. تلاش
156