کار و کارگر، نهادههای تولید
نیز نقشی دارد كه آن را بهخوبی انجام میدهد، مگر اینكه بدن بیمار شود. عقل و روح و ارادۀ انسان، هر كدام، نقشی دارند. وظیفۀ انسان در این جهان چیست؟ حال كه هر پیچی و هر دانهای و هر برگ گیاهی در این هستی نقشی دارد، نقش آدمی چیست؟
(272)نقش آدمی، بنابر تعبیر دینی، خلافت خداوند بر زمین است. برای مثال ماشین را در نظر میگیریم. هر چیزی در ماشین نقشی دارد و آن نقش را به صورت خودكار انجام میدهد. اما این راننده است كه ماشین را راه میبرد، تغییر مسیر میدهد و چیزی را به چیز دیگر تبدیل میكند. انسان در جهان تنها موجودی است كه حق تصرف دارد. هر چیزی اوامر الهی را بدون اراده انجام میدهد، حتی بدن آدمی. قلب آدمی میتپد، اما او قلب را نمیشناسد. هزاران سال سپری شد، اما آدمی نمیدانست كه قلب چیست. قلب كودك میتپد اما او چیزی از قلب نمیداند. همچنین است معده و ترشحات غددی. بدن نیز این گونه است. سجود او فطری است.
(273)میرسیم به انسان عاقل، انسانی كه روح دارد و یگانه تصرفكننده در عالم است. قرآن همین موجود را خلیفۀ الهی میداند. یعنی انسان است كه باید راه بَرَد، تغییر دهد، متحول و تصحیح كند. انسان چگونه میتواند این همه را انجام دهد؟ باید بیاموزد؛ زیرا اگر بیاموزد میتواند اشیاء را تغییر دهد و اگر نیاموزد، نمیتواند. چرا كه انسان در برابر چیزی كه نمیشناسد ناتوان است و وقتی كه او را شناخت، سَرور او میشود. این طبیعت علم است. آدمی باید این نیروها و اشیاء را بشناسد و وقتی آنها را شناخت، بر آنها چیره میشود و آنها را برای مصلحت خود و همۀ هستی متحول میسازد. بنابراین، اساس نقش انسان همان خلیفةاللهی است. یعنی او یگانه تصرفكننده در هستی و جهان است.
155