کار و کارگر، نهادههای تولید
این مواد غذایی در بدن پخش هستند؛ مواد غذایی همچون فسفر و كربن و شكر و انواع مواد شیمیاییِ موجود در بدن انسان. این مواد به سبب فشار، تجزیه و به نیرو و انرژی تبدیل میشود. اگر اینگونه نباشد، انسان چگونه فعالیت میكند؟ انرژیِ هر حركت كوچك یا بزرگی مثل حركت دادن این زیرسیگاری از كجا میآید؟ خود این انرژی از كجاست؟ انرژیای كه با آن زبانم را حركت میدهم، از كجا میآید؟ در هر حركتی هرچند هم كه كوچك باشد، مثل یك چشم بر هم نهادن، نیرویی مصرف میشود. در هر تفكری و در هر حركتِ دستی انرژی مصرف میشود. این انرژیها و نیروهایی كه مصرف میشود از كجا میآید؟ از درون بدن میآید و نه از خارج آن. یعنی سرچشمههایی از نیرو و انرژیی در غیب و عالم شهود وجود ندارد كه برای ما انرژی را فراهم كند و این نیرو به كار تبدیل شود. چنین سرچشمههایی وجود خارجی ندارد.
(255)روشناییای كه این برق میافكند، نیرو مصرف میكند. برق این انرژی را از كجا میآورد؟ خورشید از كجا روشنایی میدهد و نور میافكند؟ این نیرو و انرژی را از كجا میآورد؟ میدانید كه ذرات خورشید به صورت اتمی شكافته میشوند و به اشراق خورشید تبدیل میشوند. از همین روست كه از وزن خورشید كاسته و نورش نیز ضعیفتر میشود. سرانجام، در آخر زمان خورشید نیز بیفروغ میشود: «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ.»«135»
(256)سرچشمۀ نیرویی كه ما هنگام بلند كردن این زیرسیگاری مصرف میكنیم، چیست؟ یا نیرویی كه هنگام سخن گفتن با آن زبان خود و هنگام فكر كردن با آن سلولهای مغز خود را فعال میكنیم، از كجا میآید؟ قلب به هنگام تپش نیروی خود را از كجا میآورد؟ آیا این نیروها از عالم غیب به بدن داده میشود یا اینكه همچون برق نیروگاهی دارد؟
150