شما در حال مشاهده نسخه آرشیو می باشید.

مالکیت در اسلام - 3

<
>

جوانان‌ را جلب‌ كرده‌ است. بنیان‌ اقتصاد ماركس‌ چیست؟ مسئلۀ‌ بنیادین‌ و دقیق‌ این‌ اقتصاد، نظریۀ‌ ارزش‌ است، بدین‌‌ معنا كه‌ ارزش‌ هر چیزی‌ برابر با كار انجام‌‌گرفته‌ بر روی‌ آن‌ است.

(215)ماركس‌ با توجه‌ به‌ نظریۀ‌ ارزش‌ می‌گوید هر سود تجاری‌ای‌ كه‌ همراه‌ با كار به‌ دست‌ آید، دزدی‌ است. بنابراین‌، سرمایه‌داری‌ چپاول‌ است. اما خود سوسیالیسم‌ چه‌ می‌كند؟ می‌گوید که باید همه‌‌چیز را ملی‌ كنیم. این‌ كارخانه‌ را ملی‌ می‌كنیم، وسایل‌ نقلیه‌ را ملی‌ می‌كنیم، هتل‌ را ملی‌ می‌كنیم. با اموال‌ چه‌ می‌كنیم؟ آن‌ها را به‌ مردم‌ می‌دهیم. بسیار خوب، آیا ممكن‌ است‌ كه‌ همۀ‌ مردم‌ هتل‌ را اداره‌ كنند؟ خیر. تو باید كسی‌ را به‌ كاری‌ بگماری. می‌گویی‌ تو كارمند هستی‌ و این‌ هتل‌ در اختیار توست. باید دخل‌ و خرج‌ را محاسبه‌ كنی‌ و با این‌ اموال‌ كار كنی‌ و آن‌ها را به‌ خزانۀ‌ دولت‌ تحویل‌ دهی‌ و حقوق‌ ماهیانه‌ات‌ را از دولت‌ بگیری‌ و یا از دخل‌ برداری. تو حق‌ نداری‌ هتل‌ را ویران‌ كنی، باید آن‌ را حفظ‌ كنی.

(216)در اسلام، مالك‌ هتل‌ بدین ‌‌معنا، نمی‌تواند هتل‌ را خراب‌ كند، بلكه‌ باید از آن‌ نگهداری‌ كند. به‌ مفهوم‌ اسلامی‌ درآمد هتل‌ باید در راه‌ مصلحت‌ عمومی‌ مصرف‌ شود. مالك‌ هتل‌ نمی‌تواند آن‌ را در راه‌ مصالح‌ خصوصی‌ به‌ كار گیرد. نمی‌تواند تبذیر و اسراف‌ و احتكار كند، و یا همسایۀ‌ گرسنه‌ را نادیده‌ بگیرد. او باید همۀ‌ این‌ مسائل‌ را رعایت‌ كند. بنابراین، اساساً‌ حملۀ‌ ماركسیسم‌ به‌ مالكیت‌ و سرمایه‌داری، به‌ هیچ‌ عنوان‌ متوجه‌ اسلام‌ نیست، زیرا ماركس‌ معنای‌ مالكیت‌ در اسلام‌ را نمی‌دانست، بلكه‌ مالكیت‌ در غرب‌ را مدنظر داشت. ما مدافعان‌ سرمایه‌داری‌ و یا مالكیت‌ به‌ معنای‌ غربی‌ و یا جناح‌ راست‌ نیستیم. این‌ها مسائلی‌ بود كه‌ در جلسۀ‌ اول‌ بدان‌ پرداختیم.

(217)طبیعتاً‌، باید برخی‌ مسائل‌ را روشن‌ كنیم. نظریۀ‌ ارزش‌ و نظریۀ‌ ارزشِ

129