شما در حال مشاهده نسخه آرشیو می باشید.

مالکیت در اسلام - 1

<
>

‌ است که املاك‌ خود را اداره‌ كند. باید از آن‌ با اشتیاق‌ نگهداری‌ كند، زیرا او مالك‌ است. نمی‌تواند اموال‌ خود را احتكار كند، از بین‌ ببرد، به‌ دریا بریزد، برای‌ سگی‌ به‌ ارث‌ بگذارد یا هرگونه‌ كه‌ بخواهد وصیت‌ كند. نمی‌تواند آن‌ را به‌ كار برد، مگر برای‌ مصلحت‌ عمومی‌ و در راه‌ رضایت‌ خداوند.

(192)این‌ سخن‌ بدین‌‌معناست‌ كه‌ انسان‌ نمی‌تواند اموال‌ خود را به‌ شكل‌ حرام‌ مصرف‌ كند. این‌ مسئله‌ نكته‌ای‌ اساسی‌ دربارۀ‌ مالكیت‌ است، زیرا مالك‌ نمی‌تواند اموال‌ خود را احتكار كند، یعنی‌ به‌‌گونه‌ای‌ اموال‌ خود را مصرف‌ كند كه‌ به‌ مصلحت‌ عمومی‌ نباشد. نمی‌تواند فشار بر مردم‌ آورد و اموالش‌ را با سود فراوان‌ بفروشد.«107»

(193)بنابراین، اساساً، مالكیت‌ در اسلام، بی‌آنكه‌ بخواهیم‌ به‌ حاشیه‌ برویم، مانند این‌ است‌ كه‌ همه‌چیز خود را ملی‌ كرده‌ باشیم. به‌‌طور مثال‌ این‌ ضبط‌ صوت‌ را به‌ فلان‌ شخص‌ دادیم‌ [...]«108» مالكیت‌ از آنِ‌ خداست، از آن‌ امت‌ است‌ و مالكین‌ امانت‌دار هستند.

(194)طبیعتاً‌، این‌ نكته‌ در مالكیت‌ اساسی‌ است. اگر دریافتیم‌ كه‌ هر مالی‌ در جهان‌ نتیجۀ‌ همراهی‌ اندیشه‌ و كار و طبیعت‌ است، درمی‌یابیم‌ كه‌ در اسلام‌ مالك‌ امانتدار طبیعت‌ است‌ و از ثمرات‌ طبیعت‌ و اندیشه‌ و كار خود بهره‌ می‌برد. كار در حقیقت‌ نتیجۀ‌ تلاش‌ دیگران‌ است،«109» زیرا من‌ مهارت‌ و تخصصم‌ را در مدرسه‌ فرا گرفته‌ام‌ و دیگران‌ نیز در مدرسه‌ كارهای‌ بسیاری‌ كرده‌اند. اندیشه‌هایشان‌ را در كنار یكدیگر نهاده‌اند و رشته‌ای‌

117