تجارت و ارزش اضافی
آن تفاوتی نكرده است. پس به چه دلیل در معاملۀ اول در برابر صد پهلوی قرار گرفته است و در معامله دوم در مقابل صد و ده پهلوی؟
3. درجۀ سودمندی و فایدۀ پول در دو معامله فرقی ندارد. پس تفاوت پولها فقط در كمیت است، یعنی ده پهلوی در معاملۀ دوم اضافه شده است.«47»
(89)بنابراین، اضافۀ ده پهلوی بدون دلیل بوده و از اموال خریدار هزار كیلو پنبه غصب شده است و سرمایهدار (فروشنده) این مقدار را غصب كرده است. این مقدار پول افزوده شده «ارزش اضافی» خوانده میشود.
(90)ماركس در آخر میافزاید كه آخرین حد جنبش پول ــ كالا ــ پول كه در مثال همان صد و ده پهلوی است، نخستین حد جنبش جدیدی است كه حد نهایی آن از این مبلغ زیادتر است. دارندۀ پول كه نمایندگی این جنبش را به عهده دارد، سرمایهدار میشود. جنبشِ دائمِ جلبِ سود پیوسته به وسیلۀ گردش پول تجدید میشود. خرید برای گرانتر فروختن، فرمول كلی سرمایه آنطوری كه در جریان خودنمایی میكند، است.
نقد
(91)وظیفۀ لازم و كافی ما در تحقیق و مطالعۀ این نظریه توضیح یك اصل است: آیا سودمندی كالا و ارزش مصرف آن در دو معاملۀ پول ــ كالا (صد پهلوی ــ هزار كیلو پنبه) و معاملۀ كالا ــ پول (هزار كیلو پنبه ــ صد و ده پهلوی) یكسان است یا نه؟ و سودمندی پول در دو معامله یكسان است یا متفاوت؟
(92)با روشن شدن این اصل نقش تاجر در تولید روشن میشود و مشروع بودن تجارت كه بزرگترین پایۀ سرمایهداری بوده و هست، به دست
74