تجارت و ارزش اضافی
شیء مفید استعمال خواهد شد. این پول در نتیجۀ خرید از سرچشمۀ خود دور گشته و یكسره خرج میشود. در صورت دوم، خریدار پول خود را به جریان میاندازد تا در پایان دوباره آن را به عنوان فروشنده به دست آورد. این پول كه بالاخره به منبع اصلی خود بازگشت میكند، به نظر میرسد كه از ابتدا فقط به صورت بیعانه و مساعده به كار افتاده است.
(88)ماركس از این مقدمه نتیجه میگیرد كه جنبش (شكل دوم معاملات یعنی پول ــ كالا ــ پول) با پول شروع شده و به پول ختم شده است. پس منظور از آن ارزش مبادله است و انتهای معامله یعنی دو مبلغ پول كه از نظر كیفیت و سودمندی یكسان هستند، فقط از نظر كمیت با هم اختلاف دارند. مثلاً اگر كسی صد پهلوی در برابر صد پهلوی معاوضه كند، یك عمل بالنسبه غیرمفیدی انجام داده است. جنبش پول ــ كالا ــ پول علت و سبب دیگری غیر از اختلاف كمّی دو مبلغ پول نمیتواند داشته باشد. در آخر كار مقدار پولی كه از جریان خارج میشود، بیش از مقداری است كه در ابتدا به گردش گذاشته شده است. شكل كامل این جنبش عبارت است از: صد پهلوی ــ هزار كیلو پنبه ــ صد و ده پهلوی كه منتهی به مبادلۀ یك مبلغ صد پهلوی به مبلغ بیشتر صد و ده پهلوی میشود. این مقدار افزونشده و این مازاد ده پهلوی را ارزش اضافی مینامیم. پس نه تنها پولی كه به عنوان مساعده به كار میافتد، محفوظ میماند، بلكه ارزش اضافی كه به وسیلۀ ارزش ایجاد شده است، عاملی است كه آن پول را به سرمایه تبدیل میكند. تحلیل استدلال فوق را با مقدمات زیر میتوان بیان و ارزش اضافی را اثبات كرد:
1. در دو معاملهای كه صورت گرفته هزار كیلو پنبه وجود دارد و برحسب ارزش واقعی آن خریداری و یا فروخته شده است.
2. ارزش واقعی هزار كیلو پنبه یعنی درجۀ سودمندی و فایدۀ مصرف
73