ارزش اضافی
نشده و ارزش اضافی از آن ایجاد نشده است و در نتیجه، پول تبدیل به سرمایه نشده است. بهای پنج كیلو نخ بیست ریال است و همین بیست ریال در بازار برای خرید عناصر متشكلۀ محصول خرج شده؛ سیزده ریال برای پنج كیلو پنبه، سه ریال برای ساییدگی سوزنها در مدت شش ساعت و چهار ریال برای نیروی كار.»
(76)برای تكمیل استدلال پیشگفته مقدماتی از سایر مباحث بر آن میافزاییم و مدعای او را روشن میكنیم:
1. قیمت تمامشدۀ پنج كیلو نخ بیست ریال است و این بهای معمولی پنج كیلو نخ در بازار است.
2. این بیست ریال به ترتیب سیزده ریال برای پنبه، سه ریال برای ساییدگی سوزنها و چهار ریال برای كارگر است. بنابراین، سرمایهدار چیزی به عنوان سود نخواهد داشت.
3. و بالاخره سیزده ریال پنبه و سه ریال هم اجرت كار كشاورز و كارگر تولیدكنندۀ پنبه و سوزن است.
(77)بنابراین همۀ بیست ریال در مقابل نیروی كار باید پرداخت شود و در نتیجه، سود ویژهای كه سرمایهدار از تولیدات صنعتی به دست میآورد، در حقیقت، غصب حقی است از كارگر.
نقد
(78)الف. برای تولید پنج كیلوگرم پنبه این عوامل به كار رفته و باید هنگام توزیع همۀ آنها را حساب كرد: پنج كیلوگرم پنبه، استهلاك سوزنها، كار. با دقت بیشتری این سه عامل به پنج عامل تجزیه میشود، زیرا پنبه، خود، از دو عامل كشاورز و طبیعت تشكیل میشود و سوزنها نیز از مادۀ خام و كار به وجود میآیند و در نتیجه، عوامل را باید به این ترتیب حساب
68