ارزش اضافی
(67)اكنون مشكل ارزش اضافی را با توجه به كتاب كاپیتال بررسی میكنیم. میدانیم كه ارزش یك كالا به وسیلۀ مقدار كاری كه برای ایجاد آن صرف شده، معین میشود. پس بر ماست كه كار متراكم در محصولی كه به فرمان سرمایهدار ساخته شده است، مثلاً پنج كیلوگرم نخ را حساب كنیم. برای تولید نخ عوامل گوناگونی لازم است؛ پنبه، وسیلۀ تولید، یعنی ماشینآلات یا چرخ ریسندگی و كار كارگر ریسنده. و چون در مباحث گذشته گفته شد كه قیمت كالا برابر است با ارزش كاری كه برای تولید آن كالا به كار رفته است، بنابراین، قیمت و ارزش سه كیلوگرم نخ را به ترتیب زیر باید حساب كرد:
(68)برای ایجاد این نخها او (سرمایهدار) به یك مادۀ اولیه، كه فرض میكنیم پنج كیلو پنبه است، احتیاج داشته كه به ارزش خود یعنی فرضاً سیزده ریال در بازار خریده است. فرض میكنیم كه ساییدگی وسایل مورد استعمال از قبیل سوزن و غیره به سه ریال بالغ شود.
(69)حال ببینیم این شانزده ریال با چه مقدار كار مطابق است. یعنی اگر خواسته باشیم مجموع ارزشهای عوامل تولیدكنندۀ پنج كیلو نخ را برحسب كار بسنجیم، چه مقدار كار خواهد شد. این قسمت را ماركس اینطور توضیح میدهد كه اگر جرم طلایی شانزده ریال، كه مجموع این دو عدد است، ارزش داشته باشد و محصول 24 ساعت كار باشد و اگر روز كاری را دوازده ساعت حساب كنیم، نتیجه میگیریم كه تا اینجا دو روز كار در این نخها گنجانیده شده است.
(70)به عبارت روشن، برای تولید مقدار طلایی كه شانزده ریال در بازار قیمت دارد و میزان سنجش همۀ قیمتهاست، دو روز كاری دوازده ساعته لازم است. بنابراین، میتوان هر شانزده ریال را با دو روز كار یا 24 ساعت كار مساوی دانست.
66