شما در حال مشاهده نسخه آرشیو می باشید.

توزیع ثروت

<
>

واقعی‌ آن‌ است‌ كه‌ عیناً‌ ارزش‌ كارهای‌ انجام‌ شده‌ است‌ و باید به‌ كارگر پرداخت‌ شود.

‌نقد این‌ نظریه‌

(60)روشن‌ است‌ كه‌ اگر دو مقدمه‌ای‌ كه‌ اساس‌ نظریۀ‌ ماركس‌ است، مورد تصدیق‌ ما قرار می‌گرفت، چاره‌ای‌ جز تمكین‌ به‌ عقیدۀ‌ او نداشتیم. ولی‌ ما هیچ‌یك‌ از این‌ دو مقدمه‌ را نمی‌پذیریم‌ و در نتیجه‌، در مقابل‌ استدلال‌ ماركس‌ دو پاسخ‌ به‌ دست‌ می‌آوریم‌ كه‌ با توجه‌ به‌ مباحث‌ گذشته‌ كاملاً‌ روشن‌ است.

‌پاسخ‌ اول‌

(61)در مبحث‌ «افزایش‌ ثروت» به‌ تفصیل‌ از این‌ مسئله‌ یاد كردیم‌ كه‌ در یك‌ تولید صنعتی‌ یا غیرصنعتی‌ كارهای‌ گوناگون‌ با طبیعت‌ توأ‌م‌ می‌شود و ثروتی‌ بیش‌ از آنچه‌ به‌ كار رفته‌ و مصرف‌ شده،‌ ایجاد می‌كند. بنابراین‌، همیشه‌ ارزش‌ واقعی‌ كالای‌ تولیدشده‌ بیشتر از ارزش‌ تمام‌شدۀ‌ آن‌ است. در این‌ مقام‌ گفته‌ شد كه‌ كالا را كارهای‌ متنوع‌ از كارِ‌ كارگر، كار مجسم‌ در ماشین‌آلات‌ و كار مجسم‌ در سرمایه‌ به‌ انضمام‌ طبیعت، كه‌ با تغییر شكل‌ در ماشین‌ و ابزار تولید یا در سرمایه‌ وجود دارد، تولید می‌كند. این‌ مواد طبیعی‌ در حالت‌ اصلی‌ خود به‌تنهایی‌ ارزش‌ ندارند و انجام‌ دادن‌ كار بر آن‌ها ارزش‌ به‌ وجود آورده‌ است. در تولید كالا مواد خام‌ نیز نقش‌ مهمی‌ دارد. در مادۀ‌ خام‌ یا اصلاً‌ كار انجام‌ نشده‌ و یا به‌ مقدار نسبتاً‌ كمی‌ انجام‌ یافته‌ است. به‌ هر حال‌، عامل‌ طبیعت‌ را در تولید كالا نمی‌توان‌ فراموش‌ كرد.

(62)با توجه‌ به‌ این‌ مطالب‌ خواننده‌ می‌داند كه‌ مقدمۀ‌ نخست‌ ماركس‌

62