توزیع ثروت
پاسخ دوم
(64)مقدمۀ دوم ماركس یعنی «ارزش هر كالا با كار مصرفشده در آن مساوی است» نیز در مبحث «كار تعیینكنندۀ ارزش» مورد انتقاد قرار گرفت و اثبات شد كه عامل تعیینكنندۀ ارزش، كار نیست، بلكه فراوانی و كمیابی یك كالا و همینطور مقدار حاجت اقتصادی مردم به یك كالا، دو عاملی است كه ارزش كالا را تعیین میكند.
(65)با توجه به این اصل بر فرض كه مقدمۀ نخست ماركس را بپذیریم و قبول كنیم كه «بهای كالا با قیمت تمامشدۀ آن برابر است» باز هم نظریۀ او صحیح نخواهد بود. زیرا اگر ارزش كالا از روی مقدار كار مجسم در آن تعیین نشود، سود ویژه مشروع خواهد بود و اشكال ارزش اضافی پیش نخواهد آمد. چه بسیار اتفاق میافتد كه ارزشی كه برای یك كالا تعیین میشود و بهای آن، از ارزش عوامل تولیدكنندۀ آن بیشتر باشد. در این صورت، اگر هزینۀ تولید را از قیمت كالا خارج كنیم، سود ویژه باقی خواهد ماند، و در صورتی كه این سود را میان عوامل مختلف تولید تقسیم كنیم، سهمی از این سود ویژه به سرمایهدار خواهد رسید و درآمد خالص او غصبی نخواهد بود. به این ترتیب، تقسیم ماركس مورد انتقاد قرار میگیرد و مشكل ارزش اضافی حل میشود.
(66)ماركس در كتاب كاپیتال نظریۀ خود را درباره تقسیم ثروت و مشكل ارزش اضافی با ارقام اثبات میكند و به علاوه، طریق تولید ارزش اضافی در تجارت را توضیح میدهد. ما بیان این دو مطلب و نقد آن را به بحثهای آینده موكول میكنیم.
46