افزایش ثروت
(33)روشنی این پاسخ نتوانسته است مانع دقتهای اقتصادانان بزرگ شود، در نتیجه، عدهای از این دانشمندان ازدیاد ثروت را در پارهای از تولیدات مورد تردید قرار داده و آن را انكار كردهاند. این دانشمندان براساس اصلی كه در مبحث گذشته مطرح شد، یعنی اصل «ارزش = كار مجسم»، گفتهاند كه برای محاسبۀ ارزش یك كالا، بر ما واجب است كه به مقدار كاری كه در آخرین مرحله انجام شده و مقدار كاری كه قبلاً در مواد اولیه تجسم یافته و همچنین، به مقدار كاری كه جزو وسایل كار بوده است، یعنی ابزار و ماشین و ساختمان و محل كار توجه شود. مثلاً ارزش مقدار كاری كه قبلاً در خود پنبه وجود داشته است و كاری كه در ذغال و روغن و سایر مواد مصرفی تجسم یافته است و كاری كه در ماشین و دوكها و ساختمان كارخانه و غیره موجود بوده است، و مانند مواد اولیه به تمام و كمال مصرف شده بودند، بلافاصله، تمام ارزش آنها به كالایی كه در تولید آن دخالت داشتهاند، منتقل میگردید. اما چون مثلاً یك دوك رفتهرفته فرسوده میشود، محاسبۀ لازم برای تولید آن كالا و استعمال متوسط آن دوك در یك زمان معین مثلاً یك روز است. بدینترتیب، حساب میكنند كه چقدر از ارزش دوك در نخی كه در یك روز تولید میشود، منتقل گردیده است.
(34)این دانشمندان از طرفی معتقدند كه ارزش هر یك از عوامل مختلف تولید، از كار و كارگر و مواد خام و ابزار تولید و وسایل و مواد مورد مصرف به مقدار كاری است كه در آنها متبلور شده است و از طرفی دیگر، ارزش محصول تولیدشده را با مجموع كاری كه در مجموع عوامل تولید به كار رفته، مساوی میدانند.
(35)وقتی این دو مقدمه را در كنار اصل «ارزش = كار متبلور» قرار میدهند، چنین نتیجه میگیرند كه ارزشِ محصولِ تولیدشده برابر است
51