کار تعیینکنندۀ ارزش
میشوند. با مطالعه در مطالب فوق میتوانیم كسر ذیل را برای معادلۀ ارزش انتخاب كنیم:
احتیاجات اقتصادی نسبت به آن
ارزش یك كالا (مبادلاتی و طبیعی) =
فراوانی آن كالا«29»
(25)نكتۀ قابل تذكر در معادلۀ فوق آن است كه دو عاملی كه در صورت و مخرج انتخاب شده، در همۀ كالاهای مختلف مشترك است و این امتیاز به كار اختصاص ندارد و به این ترتیب، مهمترین دلیل نظریۀ بالا را میتوان مردود دانست.
(26)چون رعایت این معادله و مراعات قدر متوسط و اجتماعی آن خالی از اشكال نیست، واحد سنجش پول شد و در نتیجه، پول، علاوه بر سمت نمایندگی مقدار كالایی كه به اجتماع عرضه و تحویل داده شده،«30» نمایندۀ قدرت خرید و مقیاس ارزش مبادلاتی است.
(27)پروفسور ژید«31» عالم معروف اقتصادی فرانسه، دربارۀ ارزش مبادلاتی میگوید: «بدون تردید كار و طبیعت موضوع ارزش را ایجاد میكنند، ولی ارزش در این موضوع نیست، بلكه خارج از آن است. ارزش عبارت از پرتوی است از شعاع میل و آرزوی ما كه بر روی اشیا افكنده میشود و ارزش آنها تا وقتی است كه این نورافكن بر آنها بتابد و سپس، در ظلمت خود فرو میرود. اگر ارزش هر شیء همان كار متبلور محتوی آن باشد، فرار از این نتیجه، كه هر ارزشی اجباراً ثابت است، غیرممكن میشود، زیرا آنچه گذشته، قابل تغییر نیست و نمیتوان كاری كرد كه آنچه شده نشده باشد.»
46