کار تعیینکنندۀ ارزش
آن مورد بحث قرار گرفته است. ماركس معتقد است كه عامل تعیینكنندۀ این ارزش فقط كار است، زیرا كار تنها عامل مشترك بین محصولات تولیدشده و مبادلهشده است. او میگوید كه هر كالا، در حقیقت، عبارت از یك مقدار كار مجسم و یا به اصطلاح خود او «متبلور» است و بنابراین، مبادلۀ كالاها در حقیقت مبادلۀ بین كارهای مختلف محسوب میشود. وی، همچنین، میگوید كه اگر از كار«25» صرفنظر كنیم، هیچ قدر مشترك و جامعی بین كالاهای متبادله، كه از نظر نوع و وصف كاملاً متفاوت هستند، یافت نمیشود.
(17)ماركس در تألیف مشهور خود كاپیتال«26» مینویسد: «فرض میكنیم 75 كیلو گندم برابر با یكصد كیلو آهن است. معنی این تساوی چیست؟ یعنی در این دو شیء مختلف گندم و آهن یك چیز مشترك وجود دارد. این وجه اشتراك نمیتواند یكی از خواص طبیعیِ كالاها باشد. كیفیتهای طبیعی تا آنجایی مورد نظر قرار میگیرند كه به كالاها، سودمندی ببخشند و آنها را به ارزش مصرف مبدل كنند ... اگر خواص طبیعی، یعنی ارزش مصرف را كنار بگذاریم، فقط برای كالاها یك كیفیت باقی میماند و آن این است كه همۀ آنها محصول كار هستند.»
(18)وی، سپس در توضیح كاری كه عامل تعیینكنندۀ ارزش است، بحث و آن را به كار اجتماعی تفسیر میكند و كارهای اتفاقی را از بحث خارج میداند. سپس، كارها را به ساده و مركب و مجسم و مجرد تقسیم میكند
43