مقدمه
دنبال میشود.
در مقالۀ «اسلام و مشكل اختلاف طبقاتی» پس از آنكه امام موسی صدر نشان میدهد كه منشأِ اختلاف طبقات اقتصادی، توزیع درآمد به شكلهای ناپذیرفتنی در اسلام است، به یك اختلاف درآمد میپردازد كه مورد تأیید مكتب است و ناشی از تفاوت در انبارۀ سرمایۀ انسانی است.
در پایان مقالۀ یادشده میگوید: «اكنون اختلافات دیگر مردم را، از قبیل اختلاف در قوای بدنی، فكری، تفاوت در عواطف و اخلاق و استعداد صنعتی و هنری مطالعه میكنیم. در این مورد، نهتنها در اسلام برای برطرف كردن این اختلافات كوششی دیده نمیشود (برخلاف روش ماركسیسم)، بلكه از پارهای كلمات بزرگان اسلام استفاده میشود كه وجود این تفاوتها لازم و رحمت است. همین تفاوتها سبب میشود كه وظایف گوناگون اجتماع را هر كس بر حسب استعداد خود به عهده بگیرد و هیچ وظیفهای زمین نماند. چه هر كس برحسب ذوق و تخصص و تفاوت نیروی فكری و عملی خود كاری را متعهد میشود و جامعه از تخصص و تفاوت نیروی فكری و هنری و صنعتی او بهرهمند میشود. و برای اینكه این تفاوتها كدورتی ایجاد نكند و سبب تفاخری نشود و صمیمیت یك جامعه، كه به اعضای گوناگون نیازمند است، به هم نخورد، برای وظایف افراد خانواده نسبت به یكدیگر و نسبت به همسایه و دوستان و استاد دستورات اخلاقی بسیار وسیعی داده شده است و برای تعاون و همكاری و جلوگیری از هر نوع سوء تفاهم تأكیدات بلیغی شده كه خود در خور بحثی مشروح و دامنهدار است.»
خلاصه و نتیجهگیری
به نظر میرسد كه سرمایۀ انسانی زیربنای تمام نظریات اقتصادیِ برداشت
30