مقدمه
شركتكنندگان میشود، زیرا هر كس زحمت و تلاش بیشتری مبذول دارد، از ارزش كلِ حاصل شده در فعالیتهای تولیدی، سهم بیشتری به دست میآورد. پس این روند توسعه، درآمد ملی را به گونهای میان افراد و گروههای انسانی توزیع میكند كه به هر كس سهمی به اندازۀ تلاش، كوشش و مشاركت او در تولید میرسد، و به عبارت دیگر، پاداش هر كس به اندازۀ حق او میشود؛ حقی كه در اثر كار و تلاش و آموزش و تجربه به دست میآید، مصداق «اعطأُ كُل ذی حقٍ حقه» قرار میگیرد و یك روند اقتصادی پایدار و عادلانه در مكتب اسلام محسوب میشود.
به نظر میرسد كه این راه توسعۀ اقتصادی، كه هم از نظر فلسفه و هم از جنبۀ عمل و سیاستگذاری، از الگوهای مكاتب سرمایهداری و سوسیالیستی متفاوت است، شیوهای است كه مد نظر امام موسی صدر قرار دارد. با تكیه بر عامل انسانی و هدایت، بارور و تجهیز كردن همین نیرو است كه پیامبر اكرم (ص) اقتصاد مسلمانان صدر اسلام را از وضع دشوار و سخت سالهای اولیۀ هجرت در مدینه درآوردند و در كمتر از هشت سال آن را اقتصادی شكوفا و توسعهیافته كردند. تا جایی كه جانشینان پیامبر اكرم همین سیاست را دنبال كردند، و توانستند فرهنگ، تمدن، و توسعه را برای كشورهای تازه مسلمان شده، به ارمغان بیاورند.
با الهام از همین راهِ توسعۀ اقتصاد اسلامی است كه مشاهده میشود كه در اولین فرصتی كه رهبر شیعیان در لبنان پیدا میكند، به تأسیس مدرسۀ حرفهای جبلعامل میپردازد. در این مدرسه رشتههای برق، مكانیك، صنایع غذایی، تجاری، و حتی قالیبافی آموزش داده میشود و پس از چندی برای دختران مدرسۀ پرستاری و صنایع و هنرهای دستی ایجاد میكند. تأسیس همین نوع مدارس بعدها از جنوب به بیروت گسترش پیدا میكند و سیاستی میشود كه حتی پس از غیبت او نیز
29