شیوههای تربیتی و مبادی دین
متقاعدسازی را به کار بگیرد و بکوشد در عقل و دل فردی که در پی تربیت آن است، تأثیر بگذارد تا او را به هدف متقاعد کند و او را دوست بدارد تا بتواند به خود جذبش کند.
(136)اما شیوۀ سوم که مکاتب جدید اجتماعی به آن افتخار میکنند، توجه به محیط فرد یا گروهِ تربیتشونده است تا به فضایی برای هدف تربیتی تبدیل شود و جریانی در قبال آن شکل بگیرد که فعالیت تربیتی و متقاعدسازی را برای مربی آسان سازد.
(137)قرآن کریم این سه شیوه را در آنِِ واحد به کار برده و شیوۀ چهارمی نیز به آنها افزوده است که مختص خود قرآن است و از معجزات اسلام به شمار میآید و مکاتب اصلاحگرا و انقلابی اخیر میکوشند از آن اقتباس کنند.
قرآن کریم با بیانها و وسیلههای گوناگون امر و نهی میکند و پیدرپی دلیل میآورد و بر فطرت و اصول ثابت در میان ملتها و عبرتهایی که میتوان از امتهای گذشته به دست آورد تکیه میکند و کلماتی به کار میبرد که شبیه دلیل است، مانند «الطیبات» و «الخبائث» و همواره رحمت خداوند و مهرورزی و نعمتهای او و، همچنین، آگاهی او از مصالح همۀ مردم را یادآوری میکند. همۀ اینها برای این است كه دربارۀ مسئولیتها پذیرشِ (متقاعد شدن) همراه با عاطفه به وجود آورد. (شیوۀ دوم)
(138)پیامبر اعظم(ص) در خطبۀ وداع خویش اعلام کرد: «ایُّها الناسُ وَاللّهِ ما مِن شَیءٍ یُقَرِّبُکُم إلی الجَنَّةِ وَ یُباعِدُکُم مِنَ النّارِ إلّا وَ قَد أَمَرتُکُم وَ ما مِن شَیءٍ یُقَرِّبُکُم إلی النّارِ وَ یُباعِدُکُم مِنَِ الجَنَّةِ إلّا وَ قَد نَهَیتُکُم عَنه»«32» (ای مردم، به خدا سوگند، هر آنچه شما را به بهشت نزدیک و از آتش دور
99