شیوههای تربیتی و مبادی دین
و به سبب رنجهای روحی در برابر این مشکل بایستند و این وضع به نوبۀ خود سبب شده است كه آنان گاه به راهحلهای نادرست و افراطی و گاه سازشکاریهای ذلتبار کشیده شوند.
(158)هریک از این دو روش واکنشها و تأثیرات اجتماعی خود را دارند، از جمله برخورد با اقلیتها که خود به چنین بیماریهایی مبتلا هستند. این امر آنان را در موضع دفاعی قرار میدهد یا بهانه به دست استعمارگر میدهد تا اقلیتها را در موضع دفاع از خود قرار دهد و، در نتیجه، مشکلات افزایش یابد.
با وجود همۀ این محنتها، ما هنوز دربارۀ زمینۀ تربیتی موجود در جهان اسلام صحبت میکنیم، بدون آنکه اسرائیل و شرارتها و توطئهها و ابزارهای خطرناک گوناگون آن را در نظر داشته باشیم و بدون آنکه از قدرت استعمار و دامها و فرهنگهای آن و فعالیتهای تبلیغی آن برای ترویج مسیحیت بحث کنیم. اگر بخواهیم وضعیت را با در نظر گرفتن این عناصر اساسی بررسی کنیم و در صدد برآییم مشکل را با همۀ ابعاد آن مطالعه کنیم، افق آینده را تیره و تاریک خواهیم دید و توفانهای سهمگین از هر طرف ما را درخواهد نوردید.
(159)آیا این محنت تلخ ما را به ناامیدی میکشاند؟ نه؛ جز کافران کسی از رحمت خداوند ناامید نمیشود، ولی در عین حال کوچک انگاشتن مشکل و آماده نبودن برای رویارویی با آن با روحیۀ مسئولیتپذیری سازگار نیست. بنابراین، اصلی که ناامیدی را از ما دور میکند از این سخن حضرت یعقوب(ع) ریشه میگیرد که: «یَا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ.»«44»
108