شما در حال مشاهده نسخه آرشیو می باشید.

جلوه‌هایی از تمدن ما

<
>

‌ كه‌ نه‌ هدف‌ برای‌ آن‌ مهم‌ است‌ نه‌ وسیله، هرگز نظیری‌ در شرقِ مؤ‌من‌ و تاریخ‌ آن‌ سراغ‌ نداریم. ضروری‌ است‌ كه‌ به‌ كل‌ این‌ مجموعه‌ نگاهی‌ افكنیم‌ و این‌ رقابت‌ها و گفت‌و‌گوها و تعاملات را‌ و، همچنین،‌ تشكیلات‌ دینی‌ و وجدان‌ پرسشگر جهانی‌ را محك‌ بزنیم‌ و واكنش‌ آنان را در برابر گرفتاری‌های‌ كنونیِ‌ خویش‌ ارزیابی‌ كنیم. آری، در برابر چشمان‌ دنیا، ده‌ها هزار نفر از گرسنگی‌ و تشنگی‌ در بیابان‌ها می‌میرند، ولی‌ كسی‌ نیست‌ بگوید كه‌ شما را چه‌ شده‌ است؟ كسی‌ نیست‌ كه‌ ظلم‌ و تجاوز را محكوم‌ كند و یا به‌ سبب‌ آن‌ رنج‌ ببرد. آنان‌ فقط‌ در فكر تحمیل‌ نقشه‌های‌ خویش‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ منافع‌ خود هستند. این‌ است‌ وجدان‌ جهانی‌ و این‌ است‌ ویژگی‌های‌ تمدن‌ كنونی.

(104)ما خود را بر قلۀ‌ تمدن‌ می‌بینیم، چراکه‌ به‌ معشوق‌ انسان‌ یعنی‌ آزادی‌ رسیده‌ایم. من‌ در اینجا تنها آزادی‌ زنان‌ و رها ساختن‌ آنان را از قید و بند مطرح‌ می‌كنم. البته،‌ آن‌ آزادی‌ كه‌ پس‌ از سلب‌ اصالت‌ زن‌ و افكندنش‌ در مسیری‌ تحمیلی‌ برای‌ تبدیل‌ شدن‌ به‌ تابلو و وسیله‌ای‌ برای‌ وسوسۀ‌ دیگران‌ به‌ دست‌ آمده‌ است. همۀ‌ این‌ها با تبلیغات‌ جهت‌دار اجتماعی‌ از راه‌ رسانه‌هایی‌ چون‌ فیلم و خبر و داستان‌ صورت‌ گرفت.

(105)این‌ نگون‌بختی‌ بحثی‌ طولانی‌ می‌طلبد كه‌ از موضوع‌ سخنرانی من‌ خارج‌ است. اما تنها به‌ طرح‌ گوشه‌ای‌ از آن‌ اكتفا می‌كنم‌ و به‌ بررسی‌ وضعیت‌ زنان‌ كارگر می‌پردازم. زنان‌ كارگر در جوامع‌ متمدنِ‌ كنونی كه‌ طبیعتاً‌ ما اشكالاتی‌ به‌ وضع آن‌ها وارد می‌كنیم، علاوه‌ بر تحمل‌ همۀ‌ سختی‌ها و علی‌رغم‌ انحراف‌ تدریجی‌ و غیرطبیعی‌ كه‌ به‌ آن‌ دچار می‌شوند، در حال‌ محو شدن‌ و تبدیل‌ شدن‌ به‌ موجودی‌ هستند كه‌ برخی‌ آن‌ را جنس‌ سوم‌ می‌نامند، یعنی‌ نه‌ زن‌ نه‌ مرد.

البته،‌ نمی‌خواهم‌ با بیان‌ این‌ مطالب‌ شما را خسته كنم، چراکه‌ همۀ‌

79