جلوههایی از تمدن ما
سال تكرار میشود و در این میان انسانها در نگرانی به سر میبرند. برای اینكه توجیه فلسفی و صورت قانونی لحاظ شده باشد، باید بهناچار تبعیض نژادی و تفاوت قایل شدن میان انسانها، به یوغ كشیدن ملتها و به اصطلاح متمدن ساختن آنان، همچنین، تحقیر ملتها و تحمیل تمدن جدید به آنان، وجود داشته باشد؛ به این بهانه كه ملتهای در حال توسعه به كسی كه به آنان كمك و برای آنان برنامهریزی كند و راهحلهای مشكلاتشان را نشان دهد، نیازمندند. به همین سبب، باید استعدادها و نیروهای علمی و مادی بشر برای كسب تسلیحات و تأمین كالا صرف شود. در این گیرودار است كه نگرانی دائم و ترس و اضطراب همیشگی و احتیاط بیش از اندازه به وجود میآید و در پی آنها بیماریهای واگیر و امراض روانی و عصبی بروز میكند. بعد باید برای دفاع آماده شد تا توان بقا داشت. این امر درمورد هر فرد و گروه یا هر طبقه و ملتی صادق است و، سرانجام، فضایل اخلاقی را نشانه میرود.
(103)بدینسان، زندگی همواره با ترس و احتیاط و نگرانی و تلاش برای غلبه بر دیگران یا دفاع از خود در برابر سلطهجویی آنان همراه است. در این حالت است كه دیكتاتوریهای رنگارنگ بروز میكند: دیكتاتوریهای فردی و گروهی و نظامی و اقتصادی و سیاسی. سران ملتها تنها برای امور سیاسی برنامهریزی نمیكنند، بلكه برای فكر نیز طرح میریزند و تعیین میكنند كه چگونه باید اندیشید. همچنین، برای علم كه چگونه باید آموخت و برای هنر كه چگونه باید عرضه كرد و چگونه باید به كار بست، نیز برای ادبیات و تشکلهای مدنی و تاریخ و فرهنگ و جز آن. در نتیجه، همۀ نیروهای انسانی در جهت بهرهكشی مسخر میشود. سرمایهداری طغیانگری كه هیچ حدی نمیشناسد، از نتایج این نوع تمدن و اندیشۀ جدید است. برای این تمدن مادی و سرمایهداری
78