دین در جهان امروز
اگر دین نقش خود را در زندگی از دست بدهد، دیگر نه با توسعه دادن مسجدها و كلیساها، نه با بزرگداشت شعارهای دینی و نه با محترم داشتنِ بزرگانِ دین نمیتوان جای آن را پر كرد، چراکه دین هیچكدامِ اینها نیست. در این صورت، دین نمیتواند هیچ نقش اساسی را در زندگی به عهده بگیرد. در نتیجه، اگر بخواهیم از ایمان محافظت كنیم، لازم است كه ایمان به كار بپردازد و تأثیرِ خود را در زندگی عادی و روزمره از دست ندهد، وگرنه ضعیف میشود و جانشینی برای آن نیست و نمیتواند نقش اساسی بازی كند.
(63)اگر دقت كنیم میبینیم كه تمدن جدید بر اساس كنار گذاشتن دین از زندگی علمی و صنعتی و اجتماعی بنا شده است. چون بنیانگذارانِ این تمدنِ جدید هرچند كه دین را انكار نكردهاند، آن را نادیده گرفتهاند و جلوی تأثیر آن را در زندگی سد كردهاند. از این رو، سازمانهای تمدنِ جدید، بدون هیچ ضابطه و هماهنگی و هیچ قاعده و اصولی، سر برآوردند و رشد كردند. این جریان به سركشی ابعاد مختلف وجود انسان انجامید: سرمایه، استثمار، استعمار، کشمکش، صنعت و، در نهایت، سکس. همۀ زوایای تمدن جدید بیهیچ روش و هماهنگی و تعدیل به طغیان برخاسته است، زیرا این تمدن بر پایههای اخلاق استوار نشده است بلكه تمدنی زمینی است كه آسمان را نادیده گرفته است. و این طغیانها باعث بروز عكسالعملها و انقلابها و سازمانهای انقلابی و اقتصاد انقلابی و مفاهیم انقلابی شد. در حقیقت، این انعكاسها از آثار تمدن جدیدند، ولی آثار منفی و عكسالعملهای درونیاند که با عمل و منشأ آنها متناسباند. نتیجه اینكه از شكلگیری تمدن جدید، با همۀ نظاممندیها و مكتبهای مختلفش، صدها سال میگذرد، اما حالِ انسان ـ از آن حیث كه انسان است ـ بهبود نیافته است.
51