شما در حال مشاهده نسخه آرشیو می باشید.

در پاسداشت آزادی

<
>

هرچه‌ باشد.» مسلم‌بن‌عقیل‌ در كوفه‌ دست به ترور عبیداللّه‌بن‌زیاد نزد، هرچند می‌توانست دور از دسترس‌ دیگران او را در خانه‌ای‌ بكشد. مسلم‌ از ترور روی‌ می‌گردانَد و با این‌ كار مسئولیت‌های‌ بسیار و نتایج‌ ناگواری‌ را كه‌ یكی‌ از آن‌ها كشته‌ شدن‌ امام‌ حسین‌ بود، به‌ جان‌ می‌خرد. هدف، هرچند بزرگ‌ باشد، نمی‌تواند توجیه‌گرِ‌ ترور باشد. فریب‌كاری‌ و ناجوانمردی‌ و ترور از دیدگاهِ‌ دین، در نظرِ‌ وجدان‌ و در منطقِ‌ انسان‌ جرم‌ است.

ترور بازتاب‌های‌ خطرناكی‌ در جامعه‌ دارد كه‌ ابعاد آن‌ محاسبه‌ و پیش‌بینی‌شدنی نیست. خلافت اسلامی‌ ـ كه‌ پیام‌آور نور و رحمت، منشأ‌ خدمت‌ و تعامل‌ مثبت‌ با مردم‌ و پذیرای‌ همۀ‌ مسئولیت‌ها بود ـ پس‌ از ترورهایی‌ كه‌ دامان‌ خلفای‌ آن‌ و، پیش از همه، امام‌ علی(ع‌) را در محراب‌ عبادت‌ گرفت، رو به‌ ضعف‌ و سستی‌ نهاد. این‌ ترورها سمت‌ و سوی‌ خلافت‌ را از راه‌ مستقیم‌ منحرف‌ ساخت.

(28)پس از آن، خلیفه‌ در حریم‌های‌ بسته‌ جای‌ گرفت‌ و از دسترس‌ مردم‌ دور شد. خلافت‌ به‌ سلطنتی‌ وحشی‌ و حكمران‌ به‌ مالك‌الرقاب‌ تبدیل‌ گشت. بیت‌المال‌ مسلمانان‌ به‌ خزانۀ‌ حاكم‌ و ارتشِ‌ مدافعِ‌ وطن‌ به‌ گاردِ‌ شخصیِ‌ امیرِ‌ حاكم‌ تغییرِ‌ ماهیت‌ داد. ترور حاكمان‌ و رهبران‌ را از دسترس‌ مردم دور می‌كند و رهبران‌ را به‌ انزوا می‌راند و خیرخواهان‌ جامعه‌ را از مردم‌ می‌گیرد. در این‌ فاصله‌گرفتن‌ از جامعه‌ خطری‌ بنیادین‌ نهفته‌ است، زیرا حاكمان، به‌طور مستقیم، از وضع‌ و حال‌ مردم‌ آگاه‌ نمی‌شوند و شكایت‌های‌ آنان‌ را نمی‌شنوند و گم‌گشتگان‌ جامعه را‌ هدایت‌ نمی‌کنند و منحرفان را‌ به‌ راه‌ راست‌ برنمی‌گردانند. لذا زمامداران، بیرون‌ از متن‌ جامعه، در معرض‌ تملق‌ و چاپلوسی‌ قرار می‌گیرند و راه‌ بر كسانی‌ كه‌ اشتباهات‌ آنان‌ را بكاوند و بنمایانند بسته‌ می‌شود و، به‌ این‌ طریق، به‌ انحراف و سركشی‌ و استبداد سوق‌ داده‌ می‌شوند.

29