ادیان در خدمت انسان
نو و گاه به صورت تحمیل مواضع بر افراد یا ملتها از طریق فشارهاى اقتصادى و فرهنگى و فكرى است. سیاستِ بیتوجهی و محروم كردن برخى از مردم از فرصتها، نگاه داشتنِ مردم در جهل و بى سوادى و محروم كردن مردم از بهداشت و فرصتهای تحرك و توسعه، همه و همه، از شکلهای مختلف سلب آزادى و در هم كوباندن توانمندىِ انسان است.
همین طور است تمام نیازهاى انسانى، که شهوت مینامیم، اگر به قیمت نادیده گرفتن نیازهاى دیگرِ انسان تقویت شوند. هر نیازى در انسان انگیزه ساز و حركت آفرین و عامل حرکت انسان است، ولى اگر به قیمت مغفول ماندن دیگر نیازها رشد یابد، فاجعه آفرین خواهد بود.
(14)و این، منشأَ مسئولیتِ بزرگ ما در برابر قدرت و ثروت و جاه و مقام و دیگر امكانات بشری است. اگر ایمانى كه میان خدا و انسان ارتباط و حضورى مستمر پدید مى آورد، مبنا و اساس تمدن جدید نباشد، با تمدنى شكننده روبه رو خواهیم شد. هنگامى كه تاریخ تمدن را مدّ نظر قرار مى دهیم، با رشد یکجانبه و یک بُعدی انسان در تمدن امروزی روبه رو مى شویم. سیاست و مدیریت و بازار و سازندگی رشدى ناهماهنگ مى یابد، چون بر پایۀ ایمان نبوده است، ایمانی که مایۀ اعتدال و همنوایی در راه خدمت به همه است. سیاست و مدیریت و بازار و سازندگی به استعمار و منازعات، بازاریابیهای جدیدِ فرصت طلبانه و حاكمیتِ صلحِ مسلحانه و مقولاتى از این دست منتهى مى شود، و زندگى انسان میان جنگهای سرد و گرم و بین بستن زخمها و صلح مسلح نوسان مى یابد.
(15)حبّ ذات یا خویشتن خواهى كه مایه و پایۀ كمال خواهى انسان است، آنگاه كه به خودپرستى تبدیل شود، مشكل آفرین مى شود.
جنگها و تبعیض نژادى و تحقیر دیگران و نزاع شدید در هسته هاى
20