ادیان در خدمت انسان
آنانم.»
(8)اما دربارۀ وسیلۀ نیل به آن مقصود: خدا هر كوششى را براى به پا داشتن حق و هر فعالیتی را برای یارى ستمدیده، تلاشى در راه خود و چونان نماز در محراب عبادتش دانسته است. او خود عهده دار یارى و نصرت است.
از خلال این گواهیها به انسان برگردیم تا نیروهاى ویرانگر و متلاشى ساز انسان، این عطیۀ الهى، را بشناسیم؛ انسان، مخلوقى كه در صفات بر صورت خالقش آفریده شده است، خلیفۀ خدا بر روى زمین، غایت هستى، آغاز و هدف جامعه و حركت آفرین تاریخ. این انسان برابر است با مجموع نیروها و تواناییهایش؛ نه از آن رو که فلسفه و فیزیک در قرن ما بر تبادل و امکان تبدیل ماده، هر ماده، به انرژی توافق کردهاند بلکه از آن رو که ادیان و تجربۀ علمی تأکید میکند که: «و أن لَیَسَ للإنسانِ إلّا ما سَعَی»«3» براى انسان جز تلاش او چیزى نمى ماند و كارها جاودانه اند و اینکه ارزش انسان به شعاعها و پرتوافکنیهایش در زمینه ها و افقهای گوناگون است. از این رو، هر قدر تواناییهای انسان را محترم بداریم و از آنها حفاظت کنیم، به همان اندازه او را تكریم و جاودانه كرده ایم.
(9)اگر بُعد آسمانیِ ایمانْ به انسان درك و همّتى نامتناهى و آرزوهای نامتناهی مى دهد، او را در عین ناامیدی امیدوار نگه مى دارد، نگرانىِ او را برطرف مى كند، و او و دیگر انسانها و او و دیگر موجودات را هماهنگ مى سازد، و اگر ایمان با این بُعدش او را، هم از جلال و شكوهمندى و (9)هم از جمال و زیبندگى بهره مند مى سازد، بُعد دیگر این ایمان مى كوشد كه از انسان صیانت كند و حفاظت از انسان را واجب میداند و تأكید دارد كه
17