شما در حال مشاهده نسخه آرشیو می باشید.

اسلام و فرهنگ قرن بیستم

<
>

پشتیبانی‌ می‌كند.

(208)اسلام‌ دربارۀ انسان‌ هم‌ دیدگاه خاصی دارد. از نظر اسلام‌ انسان جزء ممتاز جهان‌ آفرینش‌ است. او از نظر اسما و صفات‌ بر صورت‌ خالق‌ آفریده‌ شده‌ است. ذاتاً خیر است، زیرا سرشت‌ او پاك‌ است‌ و فطرت‌ او به‌ دین‌ حنیف می‌گراید. او، بر اساس خلقتش، می‌تواند راه‌ راستی‌ را كه‌ برای‌ او ترسیم‌ شده‌ است، بپیماید. او حرکت می‌کند تا در كسب‌ كمال‌ آزاد و مختار باشد، نه‌ آنكه‌ راهی‌ را جز تسبیح‌ خدا نشناسد. انسان، در نظر اسلام، به‌ مقام‌ شامخ‌ نمایندگی‌ خدا در زمین‌ مفتخر است و كلید اسرار آفرینش‌ به‌ او سپرده ‌شده و راه‌ كشف‌ حقایق‌ و وسیلۀ‌ دست‌ یافتن‌ به‌ همه‌چیز به‌ او تعلیم‌ داده‌ شده‌ است. فرشتگان‌ در برابر او سجده‌ كرده‌اند و مقرر شده‌ است‌ كه‌ همۀ‌ نیروهای‌ طبیعیِ‌ هستی‌ مسخّر او شوند.

یگانه‌ راهی‌ كه‌ او برای‌ رسیدن‌ به‌ مقام‌ خلافت‌ خدا در زمین‌ دارد، آن‌ است‌ كه‌ نیروها و استعدادهای‌ شگرف‌ خود را بالفعل‌ كند و با دانش به‌ حقیقتِ جهان‌ هستی‌ و نیروهای‌ گوناگون‌ آن‌ واقف‌ شود و قوانین‌ آن‌ را كشف‌ كند.

(209)اسلام، قوانین‌ خود را با عنایت‌ به‌ این‌ مفهوم‌ انسان‌شناختی‌ استوار كرده‌ و روابط‌ فرد را با خود و با جامعه‌ و روابط‌ همگی‌ را با هستی‌ بر همین‌ مبنا نظم‌ بخشیده‌ است و، به‌ این‌ ترتیب، به‌ انسان‌ می‌آموزد كه‌ چگونه‌ رفتاری‌ شایستۀ‌ برادر انسانی‌ اوست. در عین حال،‌ در روح‌ مؤ‌من‌ امید به‌ آینده‌ را پدید می‌آورد و او را به‌ دیگران‌ خوش‌بین‌ می‌كند و به‌ او اطمینان‌ می‌دهد كه‌ حق‌ و عدالت‌ غالب‌ است‌ و دعوت‌ به‌ حق‌ پیروز می‌شود، زیرا همۀ‌ نیروهای‌ جهان‌ و افكار و قلوب‌ انسان‌‌ها یاور حق‌اند.

(210)جامعه‌ نیز در اسلام‌ مفهوم‌ خاصی‌ دارد. جامعه‌ در این‌ تفسیر، از واقعیت‌ انسان‌ سرچشمه‌ گرفته‌ است؛ انسانی‌ كه‌ اساس‌ اجتماع‌ و غایت

109