اسلام و کرامت انسان
او در قبال انحطاط و انحراف ادامه میدهد. لذا جامعهای را پیشنهاد میكند كه متناسب با واقعیت وجودی انسان باشد. اسلام به تمامی جوانب و ابعاد وجودی انسان توجه دارد و جو ملایم و فضای مناسبی برای رشدِ قابلیتها و تربیتِ استعدادهایش مهیا میکند.
(181)چنین مسئلهای آنگاه ضروری مینماید كه توجه كنیم چگونه اعمال و اخلاق و باورهای انسان تحت تأثیر جامعۀ خویش و فعل و انفعالات محیط قرار میگیرد. نظر به اینكه هدفِ ساختن چنین اجتماعی انسان است و عنصر اساسی برای ایجاد جامعه نیز انسان است، ضروری است كه اولاً، به واقعیت انسان توجه شود و ثانیاً، در پرتوِ عنایت به چنین واقعیتی برنامهریزیها صورت گیرد.
(182)چنین جامعهای هیچگاه به فردگرایی مبتلا نخواهد شد، زیرا جوامع فردگرا یكی از ابعاد اساسی وجود انسان را كه همان بُعد اجتماعی زندگی انسان است، بهدست فراموشی میسپارند و زمینۀ رشد ابعاد منفی وجود انسان را كه نشئتگرفته از كشمكشهای شریر فرد و به اصطلاح انانیت فردی و در تعبیر قرآنی «نفس امارةٌ بالسوء» است، تقویت میكنند. انانیت و نفس اماره در بستری رشد مییابد كه هیچگونه صیانت و هماهنگی اجتماعی وجود نداشته باشد. حیات اجتماعی آشفته میگردد و نیرومند بر ناتوان غلبه پیدا میكند و قوی ضعیف را استثمار میکند و ضعیف به ابزار تبدیل میشود. در این موقع جامعۀ بشری قسمت مهمی از امكانات خویش را از دست میدهد و نیرومند هم به ابزاری بدون اراده در استخدام انانیت و منافع نفس امارهاش تبدیل میشود. در چنین وضعیتی قوانین نیز منعكسكنندۀ وضع موجود است و در خدمت حقیقت که برای صیانتِ انسان لازم است، نخواهد بود. در چنین اوضاع و احوالی تباهی نبردی ظالمانه بر جامعۀ انسانی سایه میافكند. قوی بر ضعیف سیطره پیدا
94